کتاب ترازویت را قورت بده
معرفی کتاب ترازویت را قورت بده
کتاب ترازویت را قورت بده نوشتهٔ سیدحسین اخوان بهابادی است. انتشارات متخصصان این کتاب در حوزهٔ موفقیت و خودیاری را منتشر کرده است.
درباره کتاب ترازویت را قورت بده
سیدحسین اخوان بهابادی در کتاب ترازویت را قورت بده بیان کرده است که یک آموزگار باید در امر یاددهی و یادگیری، تسهیلکننده باشد. او معتقد است که باید درس را برای محصل، لذتبخش کرد و نباید فرایند تدریس را سخت و پیچیده ساخت. او آفتِ امر آموزش را تأکید بر حفظیات دانسته است. این نویسنده در دورانی که بهعنوان یک معلم مشغول به کار بوده، قدرت تحلیلگری دانشآموزان خود را پرورش داده و تفکر انتقادی و خلاقانه را در مسیر تدریس به کار بسته است. او از روش های نوین تدریس بهعنوان مبنای کار بهره برده است. سیدحسین اخوان بهابادی در نهایت روشی برای قضاوت و تصمیم گیری در نظر گرفته و نام آن را ترازو گذاشته است؛ ترازویی که اگر در قضاوت ها ب کار گرفته شود، در تصمیم گیری عاقلانه به یاری افراد می آید. او این روش را در کتاب ترازویت را قورت بده شرح داده است. سیدحسین اخوان بهابادی در بخش پایانی کتاب به این نکته اشاره کرده است که گاهی تصمیم گیری ها در مسیر درست قرار دارند، اما پایبندی به آنها کار سخت و دشواری است؛ چراکه فرد، قدرت و مهارتِ نهگفتن را ندارد.
خواندن کتاب ترازویت را قورت بده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری و جوانان و نوجوانانی که میخواهند تفکر خلاقانه و روشهای تصمیمگیری عاقلانه را فرا بگیرند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ترازویت را قورت بده
«فرزندم به تو این مطالب را میگویم چون خودم دیدم و شنیدم که چگونه قضاوت میشود. مثلا شخصی میگفت اینقدر که میگویند رضاشاه و پسرش آدمهای چندان بدی نبودند. این ورزشگاه آزادی، این خطوط راهآهن و این دانشگاهها همه کار آن دو خدا بیامرز بود و می دیدم کسانی که این حرفها را میشنوند میگفتند راست میگویید ورزشگاه ازادی کار او بود؟ شما حتماً شوخی میکنید؛ مگر او به ورزش هم اهمیت میداد؟ در ضمن مشخص است همین شنونده که خانه میرود داستانها تعریف میکند و آنجا هم اگر عدهای نتوانند درست قضاوت کنند ممکن است نسبت به بعضی چیزها شک کنند و نتوانند واقعیت را دریابند اما وقتی وسیلهٔ سنجش درست در اختیار داشته باشیم میگوییم باید در کنار خوبیهایی که گفتید ببینیم چه بدیهایی هم داشتهاست؛ زیرا ما برای قضاوت نیازمندِ دانستن عیبها وبدیها هم هستیم.
دیگران که شاهد گفتگوها هستند احتمالاً وارد صحبت خواهند شد و به ما کمک میکنند که شاه چه زیانهایی به اسلام و ایران زدهاست و بعد باید آنها را باهم مقایسه کنیم تا نتیجه بگیریم که درکل آدم خوبی بوده یا خیر. بله دخترم، شاه با آنکه ورزشگاه آزادی را ساخت و کارهای دیگری هم انجام داد اما زیانها و ضررهای فراوانی به این ملت زد. بیحجابیها، مراکز فساد، شراب فروشیها، تاراج منابع و ثروتهای کشور، وابسته کردن هرچه بیشتر کشور به غرب و در کل فاصله گرفتن از ارزشهای اسلامی چون یاور مظلوم بودن، زیر بار ذلت نرفتن، عدالت، دوری از تجمل گرایی و اشراف زدگی و غیره را میتوان نام برد. آری؛ شاه بعضی کارهای اقتصادی انجام داد اما به فرهنگ، به دین و مذهب و به باورِ «ما میتوانیم»، آسیب جدی زد. در ضمن بعضی از کارهای اقتصادی شاه در راستای خدمت به بیگانگان بودهاست و نه در راستای خدمت به مردم، و اگر شاه به امریکا وانگلیس خدمت نمیکرد حکومتش را ازدست میداد. بله تاریخ خیلی از قضایا را روشن کردهاست. دخترم کشور ما، بعد از دوران شاه وشاهنشاهی که از پدر به فرزند به ارث میرسید و گویا خون آنها رنگینتر از بقیه مردم بود به انقلاب رسید و انقلاب بر مبنای ارزشها شکل گرفت نه بر مبنای مشکلات اقتصادی، لذا در تصمیم گیریهای سیاسی و انتخاباتی باید بحث ارزشهای مذهبی و اخلاقی و فرهنگی در اولویت باشد. باید در نظر گرفت که آیا فلان گروه تنها دغدغه اقتصادی دارد یا دغدغههای ارزشی که علت انقلاب بود هم مطرح است؟ آیا ارزشها دیده میشود یا نادیده گرفته میشود؟ در صحیفه نور امام خمینی (ره) پرهیز از تجمل گرایی و خوی اشرافیگری مسئولین واین که آنها هم باید با مردم باشند و درسطح مردم زندگی کنند موج میزند. دخترم! وقتی مردم مسئولی را میبینند که علاوه برخدمت، بر ثروت و تجملات خود افزودهاست و برای خودش مال و ثروت آنچنانی به هم زده است با خود میگویند که آیا انقلاب کردیم که از گرده مردم، عدهٔ دیگری به نوایی برسند و روز به روز بر فقر و ناداریِ محرومان جامعه افزوده شود یا در پی پیاده شدن ارزشهای زیبای اسلامی بودیم؟ پس حتی خدمت مسئولین هم بهتر است با دیگر مسائل آنها دیده شود تا مشخص شود که آیا مسئول صادق بودهاست یا خیر و یا این که در کنار خدمت، رسیدن به اهداف دیگری در نظر داشتهاست. در پایان گفتم فلان کس از لحاظ اقتصادی فلان کرد او را باید تکریم کرد. برگشت و گفت در زمان شاه هم فلان شخص کارهای بزرگ اقتصادی کرد چه نیازی داشت که انقلاب کنیم و خون دهیم و شهید؟»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه