کتاب قطره های ناب
معرفی کتاب قطره های ناب
کتاب قطره های ناب نوشتهٔ حمیده شمسی آقمشهدی و ویراستهٔ زهرا صنوبری است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مجموعهای از ۱۴۴ دلنوشته.
درباره کتاب قطره های ناب
حمیده شمسی آقمشهدی در کتاب قطره های ناب مجموعهای از دلنوشتههای خود را نگاشته است. این اثر که در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شده، شامل ۱۴۴ دلنوشته است که عنوان برخی از آنها عبارت است از «ضمیر انسانی»، «سفیدبخت»، «پیلهٔ احساس»، «صدای دوست»، «قدرت تصور»، «معجزهٔ تنهایی»، «سختترین روزهایم»، «ملاقات معبود»، «خندههای کودکان»، «راهِ تعالی»، «امتحانِ خدا»، «نشخوار دیروز»، «خواب مشقهایم»، «پیشتر میرفتم»، «شمال زیبای من»، «دوست عزیزم»، «حنایِ من»، «پدربزرگ رویاییام»، «نیروی درون»، «ارزشمندترین اثر»، «گلها»، «آرام جانم باش» و «انعکاس نور». نویسنده در مقدمهٔ کتاب بیان کرده است که بسیاری از آدمها گمان میکنند موفقیت با شانس در ارتباط است، اما باید گفت که موفقیت نصیب کسی خواهد شد که از کنار لحظات زندگیاش ساده و بیتوجه رد نمیشود، سعی و تلاش میکند و قدر و قدرت زمان را در نظر میگیرد. گفته میشود که دلنوشتهٔ ادبی حاصل تکگوییهای ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی میکند. این گونهٔ ادبی اگر موزون باشد، حاصل چینش اتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از پیش تعیینشدهای ندارد و تقریباً میتوان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال و آرزوهایش سروکار دارد. از این جهت، کلمات از دل بر میآیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشهٔ معمولی نویسنده هستند.
خواندن کتاب قطره های ناب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ دلنوشته پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قطره های ناب
«گاهی روزگار به من سخت میگیره و دلم پر میشه و از چشمانم سرریز میکند،
آنگاه است که طعم سبکبالی را حس میکنم و با خودم عهد میکنم دیگر بار سختی را به دلم نکشم، هرگز.
گاهیوقتها برای اینکه بار غمت را بر دوش دیگران نیندازی، مجبور میشوی زبانت را بسته نگهداری.
آنجاست که نه میتونی حرفی بزنی، نه عکسالعملی نشون بدی؛ چون خیلیها چشم دوختند که چه کار میکنی و چه بر روزگارت میگذرد.
وقتی با خودم خلوت میکنم، با خودم میگویم زیادی قویبودن خوب نیست،
اصلا ظلم است، ظلم ...
سکوتم در برابر مشکلات و درد روزگار ظلمیست بزرگ نسبت به خودم.
گاهی به خودم میگویم ظلمهایی که در حقم کردهام، کسی به حال و روزم نکرده. هرچه بر سرم آمده، حقم بوده و هست.
از حق نگذریم روزگار خوب با من تا کرده که بدتر از اینها سرم نیامده.
آخر ای آدم حسابی انسان تا ارزش خود را نداند و نداشته باشد،
قطعا برای کسی ارزشی نخواهد داشت ...
چقدر صبوری و سکوت،
کمی جسارت داشته باش و حقت رو از روزگار بگیر،
سالهاست در گوشمان خواندهاند حق چیزیست گرفتنی، نه دادنی،
کیست و کجاست که حق را در دست بگیرد و تقدیمت کند؟
چرا، هستند آدمهایی که اگر از خودت و خواستههایت بگذری، حقت را کف دستت بگذارند.
جسارت داشته باش و حقت را از روزگارت بگیر، بهدنبال آرزوها و خواستههایت بشتاب،
با جدیت بهدنبال حق و حقیقت باش
دنبال خواستههایت و آنها را دنبال کن تا محقق شوند
بهدنبال هر آنچه که روزی و روزگاری در عمق وجودت به دنبال تحققش بودی ....»
حجم
۱۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۱۳۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه