دانلود و خرید کتاب ممفیس تارا ام. استرینگ فلو ترجمه ساره خسروی
تصویر جلد کتاب ممفیس

کتاب ممفیس

انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ممفیس

کتاب ممفیس نوشتهٔ تارا ام. استرینگ فلو و ترجمهٔ ساره خسروی است. نشر افرا این رمان آمریکایی را منتشر کرده است. این اثر درمورد تبعیض نژادی و جنسیتی است.

درباره کتاب ممفیس

این کتاب نامزد نهایی جایزهٔ ادبی اسپان وردز، برگزیدهٔ باشگاه کتابخوانی جنا، برترین کتاب بوستون گلوب در سال ۲۰۲۳ و کتاب پرفروش آمازون و نیویورک تایمز بوده است. رمان ممفیس حاوی یک رمان است که سه بخش و چندین فصل دارد. این رمان از روایتی مربوط به «ژان» در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز شده است. راوی در ابتدای این بخش به شما می‌گوید که خانه، بوی زندگی می‌داد. مامان دست راوی را فشار داد. سه‌نفری به چیزی زل زده بودند و خستگی بی‌حدوحصرشان حریف درخشندگی پرشور پیش‌رویشان نبود. چه چیزی پیش رویشان است؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. این رمان حاوی سرگذشت زنان سیاه‌پوست در میان سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳ میلادی و شرح متفاوتی است از نتایج فاجعه‌بار تبعیض نژادی و جنسیتی و همچنین ستایشی است از امید و استقامت.

خواندن کتاب ممفیس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ممفیس

«سه روز. سه روز از فرو ریختن آسمان گذشته بود. سه روز از وقتی که دوان‌دوان به حیاط آمد و میا و ژان را دید، گذشته بود. معلم تاریخ ژان، میا را مثل یک گونی سیب‌زمینی بغل کرده بود. میا شیون می‌کشید. همسایه‌ها آمده بودند بیرون تا سرک بکشند. از روی حصارشان گردن دراز کرده بودند تا دختران آن یانکی نظامی را که در ورودی خانه تلوتلو می‌خوردند، ببینند.

ژان چیزی نمی‌گفت. ساکت و آرام کنار معلم تاریخش که خواهرش را بغل کرده بود، راه می‌آمد. آگوست او را دم درِ ورودی نگه داشت. دو دستش را روی شانهٔ خواهرزاده‌اش گذاشت و صاف در چشمان تیره‌اش زل زد. «بهتره برای اون دختری که اون‌جاست مثل یه سنگر باشی.»

آگوست تلویزیونِ نشیمن را خاموش کرد. درحالی‌که در یک دستش سیگار و در دست دیگرش گوشی تلفن بود، اعلام کرد که تلفن قطع است. بالاخره خبری از او می‌شد. مطمئن بود.

هرچه آگوست و ژان پیله کردند، میا راضی نشد لب به غذا بزند. روی نیمکت اتاق لحاف‌دوزی افتاده بود و هیچ کار دیگری نمی‌کرد. آگوست انتظارش را داشت: این دختر احتمالاً پدرش را از دست داده بود. چیزی که انتظارش را نداشت، غذاهایی بود که هر شب توسط فرشتگان بی‌نام پشت درِ خانه‌اش گذاشته می‌شد. زنگ در به صدا درمی‌آمد و آگوست در را به روی ژامبون مارپیچی، مرغ و بروکلی تابه‌ای یا یک بشقاب دندهٔ گوشت گاو باز می‌کرد.

آگوست آن هفته سالنش را تعطیل کرد چون هیچ‌کس دل‌ودماغ آن را نداشت که برای درست کردن مویش به سالن بیاید. چطور می‌توانستند به خود برسند و جلوی تلویزیون بنشینند و گریه کنند؟ آگوست سالن را تعطیل کرد و او و ژان کل روز را در سکوت نشستند تا مریم از بیمارستان به خانه آمد و مستقیم رفت کنار تخت میا. آن دختر از روی تختش جم نمی‌خورد. آگوست از جلوی اتاق لحاف‌دوزی رد شد و دید مریم که هنوز لباس کار تنش بود، موهای میا را نوازش می‌کرد و زمزمه‌وار چیزهایی را در گوشش می‌گفت. میا اما جم نمی‌خورد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۲۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان