دانلود و خرید کتاب فیشرآباد فرزین پارسی کیا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فیشرآباد

کتاب فیشرآباد

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فیشرآباد

کتاب فیشرآباد نوشتۀ فرزین پارسی کیا است. انتشارات حس آخر این کتاب مجموعه شعر را روانۀ بازار کرده است.

درباره کتاب فیشرآباد

مجموعه فیشرآباد مجموع ۳۶ ترانه و همچنین ترانه‌های اجرا نشدۀ پارسی کیا در ۲۰ سال اخیر بوده است. فیشر آباد نام قدیم خیابان سپهبد قرنی، یکی از خیابان‌های مرکزی شهر تهران است، این خیابان که جهتی شمالی جنوبی دارد از میدان فردوسی در سمت جنوب شروع شده و به خیابان کریم‌خان و پل کریم‌خان‌زند در سمت شمال منتهى می‌شود. به‌جرئت و از روی نقشه می‌توان گفت فیشر آباد مرکزی‌ترین نقطۀ تهران امروزی است؛ اما مطابق مستندات تاریخی آنچه امروزه در دو سوی خیابان ایرانشهر به نام محلۀ ایرانشهر نامیده می‌شود در منابع با نام فیشر آباد از آن یاد شده است.

خواندن کتاب فیشرآباد را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان شعر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فیشرآباد

«بانوی سرخ‌پوش (فیشرآباد)

از روبه‌رو انبوه عابرهای معمولی

میدان پر از تکرار تنها بود

چندین هزاران، کفش با جفتی هزاران رنگ

کفشی ولی در ازدحامی تلخ تنها بود

این ابتدای فیشر آباد است جایی که،

گفتی و می‌آیی لباس آسمانت سرخ

هر روز می‌گردم به دورت تا که این میدان

وقت شفق سرگیجه و این داستانت سرخ

اینجام، می‌بینی! دلیل انتظارم تو

خودکار شعرم قصه‌ام حال نزارم تو

دیروز مردی آمد و از تو سراغی خواست

گفتم دروغی، محض اما این صدا لرزید

تندیس میدان سوی من برگشت، چشمش سرخ

سی‌سال پیشم را شبیه فیلم‌ها می‌دید

یک آسمان خستهٔ مفلوک تنهایم

تهران دریغ از آمدن‌های تو دارد

ابرم به روی سکهٔ سوزان مغرب

چیزی شبیه «باید» و «شاید» ببارد

اینجام می‌بینی دلیل انتظارم تو

خودکار شعرم قصه‌ام حال نزارم تو

دیگر به انگشتر نگینش را نبینید

یاقوت و این «قازاریان تهران من را

از چارراه نادری سرو بلندش

از شرق فردوسی، غروبی سرختن را

چای

ای تو چای! آتش و سیگار!

عصر دریا غروب بی گفتار

دست تعریق و دست همدستی

ای تویی که کنار من هستی

ای تو پر نور شب شکن با من

ای تو قرص خمیده تن با من!

ای تو دریای آتش و سیگار

ماه و خورشید هم‌زمان بیدار

آرزومی که آرزوم اینه با تو شورم درون آیینه

اون که شور و به روح و جون انداخت

دست در گردن جنون انداخت

جان من بود و طرح تصویرم

أن من شد که بی تو می‌میرم

ای تو چای! آتش و سیگار!

عصر دریا! غروب بی گفتار!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۴۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان