کتاب فیگورها
معرفی کتاب فیگورها
کتاب فیگورها نوشتهٔ معصومه آرامی و مریم مظفری و پویا پیرحسینلو و کاوه شاملو و رضا پیلگاه و سویل شیرگیر است. انتشارات ترعه این مجموعه نمایشنامه را بهانتخاب «محمد رضاییراد» روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فیگورها
کتاب فیگورها حاوی شش تکگویی (مونودرام) به قلم نویسندگان گوناگونی است که بهانتخاب محمد رضایی راد در کتاب حاضر گرد آمده است. این نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی در آغاز اثر حاضر توضیح داده است که نمایشنامههای این مجموعه، حاصل کارهای کلاسی دانشجویانش در دانشگاه هنر و در مقطع کارشناسیارشد (سال ۱۳۹۵) است. این دانشجویان دو واحد درسی «نمایشنامهنویسی پیشرفته» را با این نمایشنامهنویس گذراندند. ایدهٔ او در این کلاسها، آشنایی دانشجویان با مفهوم «بازی» (Play) بوده است. «بازی» از نظر او کارمایهٔ اصلی درام و وجه تمایز آن از هر شکل دیگر خلاقیت ادبی است؛ از این مفهوم گاه با عبارت مبهم «موقعیت نمایشی» نیز یاد شده است. محمد رضاییراد معتقد است که طراحی بازی، کار اصلی درامنویس است. نمایشنامههای مجموعهٔ حاضر با چنین نگاهی به درامنویسی نوشته شده است. عنوان این نمایشنامهها عبارت است از «مایاکوفسکی؛ ورسیون آخر»، «من واسیلی کاندینسکی یک سوار آبی بودم»، «سکوت گرد»، «برای سِل»، «غُربَتِ غَربیّه» و «در تاریکی فقط صدا». این مونودرامها (نمایشنامههایی با یک شخصیت سخنگو) در سال ۱۳۹۵ و در تماشاخانهٔ «موج نو» در تهران اجرا شدند.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب فیگورها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران و قالب مونودرام (تکگویی) پیشنهاد میکنیم.
درباره محمد رضایی راد
محمد رضایی راد در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. او فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری ایرانی است. عمدهٔ فعالیتهای نوشتاری رضاییراد در نگارش نمایشنامه بوده است. برخی از نمایشنامههای او عبارتند از «رقصی چنین»، «رؤیای طاهرهگان خاموش»، «بازگشت به خان نخست و هشتمین خان»، «گزارش خواب»، «فرشتهٔ تاریخ»، «فعل»، «صدای آهسته»، «ناکجا و دو نمایشنامهٔ دیگر»، «و این تنها بازی جهان بود…» و «بر اساس دوشس ملفی» (با همکاری نغمه ثمینی). نشر بیدگل بسیاری از نمایشنامههای محمد رضاییراد را منتشر کرده است. این هنرمندِ هنرهای دراماتیک ایران، بسیاری از نمایشنامههای خود را کارگردانی کرده و در سالنها و تالارهای مختلف نمایشی مانند تئاترشهر و سالن تئاتر مستقل تهران بر روی صحنه برده است. رضاییراد کتابهایی نظری و تاریخی در حوزهٔ تئاتر و حوزههای دیگر نیز نوشته و منتشر کرده است؛ «مبانی اندیشهٔ سیاسی در خرد مزدایی»، «نشانهشناسی سانسور و سکوت سخن» و «انتقام دیونوسوس: خوانشی دولتشهری از تراژدی و کمدی یونانی» (دفتر یکم: یک مقدمهٔ انتقادی و دفتر دوم: آیسخولوس مبلّغ). رمان «حفره» نوشتهٔ این هنرمند هنرهای نمایشی نیز در سال ۱۴۰۰ بهوسیلهٔ نشر چشمه چاپ و منتشر شد. فیلمنامههای او برندهٔ جایزههای متعددی از جشن خانهٔ سینما، جشنوارهٔ فیلم فجر و جشنوارهٔ فیلم آسیا پاسیفیک شده است. فیلم «کودک و سرباز» با فیلمنامهای به قلم او، برندهٔ بالن نقرهای جشنوارهٔ سه قاره نانت فرانسه شد. فیلم مستند «بازینویس» بهکارگردانی «آریان رضایی» (نویسنده و کارگردان تئاتر) به زندگی تئاتری محمد رضاییراد پرداخته است؛ مستندی که نخستینبار در سال ۱۴۰۰ در سایت «هاشور» اکران آنلاین شد. محمد رضایی راد جوایز ادبی و هنری گوناگونی دریافت کرده است.
بخشی از کتاب فیگورها
«مردی کمابیش شصت ساله، با موهای سفید کوتاه و سبیل سفید روی یک تخت مقابل تماشاگران نشسته است. به سختی نفس میکشد. بسیار لاغر و نحیف است. تنگی نفسش در طول نمایش به چشم میآید. تکه تکه و کاملاً منقطع حرف میزند، نیازی نیست هر جمله کامل ادا شود. سکوتها چون صحنهٔ پایانی به شکل ویرانکنندهای میان جملات را پر میکنند.
خب... ممنون که از راههای دور از همهٔ اروپا... محبت داشتید... من اصلاً راضی نبودم که....، به خاطر من...، (سکوت) خب من هم خیلی دوست دارم بتونم اروپا یک کنسرت... (سکوت) این چند روز یک درگیریای دارم که ترجیح میدم... وقت ملاقات هم به هر حال بیمارستان اینجا مقرراتی داره که... (سکوت) حتماً، حتماً، خیلی ممنون که.... بله جراحی فرداست...، بله جراحی فرداست....، بله جراحی فرداست...، بله جراحی فرداست...، بله جراحی... (سکوت) میشه با هم پچپچ نکنید؟ (سکوت) اگر بتونم این چند ساعتی که وقت دارم تا جراحی فردا، یک چیزی هست توی ذهنم که اگر بشه... (سکوت) ممنونم، خیلی ممنون که این همه راه... (سکوت) میشه لطفاً پچپچ نکنید؟... به هر حال وقت ملاقات هم تموم شده، بیمارستان هم مقرراتی داره که... میشه با هم پچپچ نکنید؟ صداتون میره توی هم... میشه لطفاً... متوجه حرف زدتون نیستم... میشه واضحتر حرف بزنید... میشه، میشه لطفاً... صداتونو... صداتون.... میشه لطفاً.... صداتون من رو اذیت میکنه.... (فریاد میزند) میشه پچپچ نکنید؟
از جایش بلند میشود. سکوت میشود. زیر لب واژهها را پس و پیش میکند و زمزمه میکند.
میشناسد آن نهان بین نهانان،
جور دیده مردمان را...
ر مینور، نه، دو مینور.
جور دیده مردمان را...
مردمان را... جور دیده..
ریتم رو رو سه-چهار نگه میدارم، میکشمش بالا.
جور دیده مردمان را...
با صدای هر دم آمین... آمین....
آمین...
هر کدوم از آمینها انگار که باید ضربه بزنه، انگار که ناقوس کلیساست.
هوم... هوم.... هوم....
با صدای هر دم آمین گفتنش،
آمین.... آمین....
آمین...
سرفههای پشت سر هم او شعر را قطع میکند.
کی اومدی تو؟ اصلاً حواسم نبود، توی خودم بودم، داشتم شعر زمزمه میکردم.... نه، اصلاً متوجه صدای در نشدم...، نه اصلاً...، خیلی وقته اومدی؟ خب یه چیزی میگفتی. معطل شدی. نه اینطور هم نیست...
میخندد، خندهاش گم میشود در صدای سرفههایش.
دیوونهها همیشه دارن با خودشون حرف میزنن! یه ملودی تازهست. خیلی سال پیش یه بار توی ذهنم بود، وسط یکی از کاستهای پینک فلوید ضبطش کرده بودم. شما فرانسویها اصلاً پینکفلوید گوش میدید؟ از زبون یک مرغه، نه اینکه مثل مرغ سحر، کنج قفس باشه، نه، مرغیه که پر میکشه تا دور. اون موقع، همون سالها سر و کلهش پیدا شده بود ولی انگار درست ننشسته بود، پرواز کرده بود دور، تا امروز.»
حجم
۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه