کتاب عروس یاغی
معرفی کتاب عروس یاغی
کتاب عروس یاغی نوشتۀ فرشاد حیاتی و ویراستهٔ سمانه ضرغامی است. این کتاب را انتشارات مانیان منتشر کرده است.
درباره کتاب عروس یاغی
عروسی یاغی داستانی است که از پس واقعیت و حقیقت سر برآورده، در سرزمین سنت و اصالت نفس کشیده، با زمینوزمان جنگیده، با عشق قرار بسته و تا کهکشان عالم پندار قد کشیده است. عروس یاغی تخیل نیست. تقدیر شومی است که با شهامت و شجاعت حماسه عشق را رقم زده است.
یاغیگری گاهی خودباوری است، رهایی است، نجات است از آنچه میخواهد تو را از بودن خالی کند، هستت را نیست کند، تو را از اسب آرزو به زمین بزند. رهایی است از آنچه فکر میکنی برای تو دوختهاند حق تو نیست، آنچه برای تو ساختهاند شایسته تو نیست.
حالا یاغی عشق باشی یا یاغی کار و زندگی یا سیاست و حاکمیت.
خواندن کتاب عروس یاغی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به کتابهای رمان عاشقانه خواندنی است.
درباره فرشاد حیاتی
فرشاد حیاتی مترجم ایرانی متولد سال ۱۳۵۸ است.
بخشی از کتاب عروس یاغی
«بهار شده بود و هوا ناپایدار غبار غلیظ و متراکم ابرهای سیاهرنگ و روی آسمان را تیره کرده بود کوهها هم در مه ناپدید شده بودند. غرش آسمان و رعدوبرق کوه و دشت را به لرزه درآورده بود.
گل جان آبستن بود و نگران، شوهرش، علی صفر که چوپان آبادی بود گوسفندان را برای چرای علف تروتازه به کوه برده بود. باران و تگرگ شدیدی میبارید. دست بر شکمش کشید آیة «إِنَّا أَنزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را چند بار خواند از معدود سورههای قرآن بود که از حفظ داشت سرش را بالا برد و دست دعا به آسمان بلند کرد و گفت:
- خدایا خودت رحم کن. باران همیشه رحمت است حتی اگر تند ببارد. اگر آسمان بخیل شود و سال بی بارش باشد عشایر که دلشان پیش خدا چشمشان به آسمان است تا از زمین خشک علف تازه بروید مغموم و متضرر میشوند؛ اما باران برای عشایر زحمت و دردسر هم دارد بهخصوص در بهار که فصل کوچ و زایش گوسفندان است. آنها با نذرونیاز و ذکر و دعا بزرگ شدهاند و عادت کردهاند و عبادت میکنند زمزمه روز و شبشان دعا است، اعتقاد باورشان خدا است حتی وقتی گوسفندانشان شب در کوه بمانند یا و گم شوند برایشان از ملای محله دعای دم بند میگیرند تا از گرگ و درنده در امان باشند بیشتروقتها هم اثر کند. باران بیامان میبارید و تگرگ مثل سنگ از آسمان نازل میشد، رعدوبرق، هم هر دلی را به هراس میانداخت گل جان دوباره زمزمه کرد:
لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار تا نگویی یا علی رونق نگیرد هیچ کار علی (ع) برای آنان هم مظهر شجاعت است. هم مظهر شجاعت است و هم نماد رحمت. نامش قوت قلب است و احساس قدرت هر وقت کودکشان به زمین میافتد میگویند: «یا علی.»
هرگاه کاری سخت در پیش دارند یا میخواهند کاری را شروع کنند یا علی میگویند.
گل جان از خدا و ائمه مدد میخواست سیل هم به راه افتاده بود، بعد از نیم ساعتی رعدوبرق رام شد و آسمان آرام گوسفندان به خانه برگشتند؛ اما خبری از علی صفر نبود چند تا از گوسفندان هم نیامده بودند. شاید علی صفر دنبال گوسفندان گم شده است شب شد؛ اما خبری نشد.»
حجم
۶۵۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۶۵۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه