دانلود و خرید کتاب رجال کشی محمدبن عمربن عبدالعزیز ک‍ش‍ی‌ (محمدبن حسن طوسی) ترجمه حسن مبینی

معرفی کتاب رجال کشی

کتاب رجال کشی نوشتهٔ محمدبن عمربن عبدالعزیز ک‍ش‍ی‌ و حاصل تلخیص محمدبن حسن طوسی و ترجمهٔ حسن مبینی و فضل الله عبدالهی است. نشر آماره این متن کامل را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب رجال کشی

کتاب رجال کشی (متن کامل) را یکی از معتبرترین کتاب‌های شیعیان در علم رجال دانسته‌اند که در نیمهٔ دوم قرن چهارم به قلم محمدبن عمربن عبدالعزیز ک‍ش‍ی‌ نوشته شده است. او یک محدث و رجال‌شناس شیعه است. کتاب «رجال کشی» حاصل خلاصه‌نویسی محمدبن حسن طوسی است. نامی که شیخ طوسی یا شاگردانش به کتاب داده‌اند، «اختیار معرفة الرجال» بوده است. این کتاب در سال ۱۳۴۸ و همزمان با کنگرهٔ هزارهٔ شیخ طوسی توسط «حسن مصطفوی» در دانشگاه مشهد با مقدمهٔ «محمد واعظ‌زاده خراسانی» و همراه با تحقیق حسن مصطفوی به چاپ رسید؛ همچنین در سال ۱۳۸۲ با تحقیق و تصحیح «محمدتقی فاضل میبدی» و «ابوالفضل موسویان» و توسط سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب رجال کشی، ذکر احوال و طبقات راویان حدیث در زمان معصومان (ع) است و مبنای آن، روایاتی است که در مدح یا ذم راویان حدیث از ناحیهٔ معصومین صادر شده است. نویسندهٔ این کتاب بعد از ذکر راوی، به طرح روایت یا روایات درمورد آن راوی پرداخته است. این روایات، گاه فقط در مدح یا ذمّ راوی وارد شده و گاهی هم مضمون آن‌ها مختلف است. محمدبن عمربن عبدالعزیز ک‍ش‍ی‌ درمورد هیچ یک از آن‌ها جز در موادر نادر، رأی و نظری بیان نکرده است. کتاب «رجال کشی» نه اختصاص به راویان شیعه دارد و نه محدود به افراد موثق و ممدوح است. در این کتاب، نام راویان بر اساس تاریخ زندگی آن‌ها آمده؛ نه به‌روش الفبایی یا سال وفات؛ ازاین‌رو از یاران پیامبر اسلام شروع شده و به یاران امام حسن عسکری (ع) و برخی از رجال زمان غیبت صغری و مشایخ کشی و کلینی ختم شده است.

خواندن کتاب رجال کشی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آشنایی با احوال و طبقات راویان حدیث در زمان معصومان (ع) پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رجال کشی

«"مالک اشتر"

حلام بن دلف غفاری گفت: ابوذر تا زمان وفات در زبده درنگ کرد، پس چون به حال احتضار رسید، به زنش گفت: یک بز از گوسفندانت ذبح کن، آن را طبخ کن؛ وقتی پخت، برو بر مسیر اصلی راه بنشین؛ اول گروه شترداران را که دیدی، به آن‌ها بگو: ای بندگان خدا! ای مسلمانان! این ابوذر، مصاحب رسول خداست که دار فانی را وداع گفته و خدایش را ملاقات نموده است؛ پس مرا کمک کنید و به داد او برسید و اجابتش کنید که از رسول خدا شنیدم که من در سرزمین غربت می‌میرم؛ مردانی صالح از امت پیامبر متولی غسل و دفن من می‌شوند.

محمد بن علقمه بن اسود نخعی گفت: خارج شدم در گروهی. اراده حج داشتم که از آن جمله مالک اشتر ابن حارث و عبدالله بن فضیل تمیمی رفاعه بن شداد بجلی بودند؛ تا به ربذه پیش رفتیم. در آن هنگام زنی بر مسیر اصلی راه می‌گفت: ای بندگان مسلمان خدا! این ابوذر مصاحب رسول خداصلی الله علیه وآله که غریبانه وفات یافته است و هیچ کس نیست که کمکم کند تا به کار او برسم. پس ما به یکدیگر نگاه کردیم و خدا را شکر کردیم از اینکه ما را به این طریق کشید، بر مصیبت بزرگ استرجاع گفتیم. سپس با آن زن به سوی ابوذر روی آوردیم. پس مشغول تجهیز شدیم و در کفن کردن او، بر یکدیگر سبقت می‌گرفتیم. تا به طور مساوی از بین ما خارج شد. سپس مشغول غسل او شدیم تا از کار غسل و کفن او فارغ شدیم. پس مالک اشتر را جلو انداختیم و با او بر ابوذر نماز گزاردیم و دفنش کردیم. سپس اشتر بر قبرش ایستاد و گفت: خدایا! این ابوذر مصاحب رسول تو است. بنده تو در بین عبادت کنندگان و مجاهد راه با مشرکان بود. نه تغییر داد و نه تبدیل کرد ولکن منکر را که دید، با زبانش آن را تغییر داد و با قلبش انکار کرد؛ تا اینکه جفا دید و تبعید شد و تحریم شد و تحقیر شد. آن گاه تنها و بی کس در غربت و تنهایی وفات یافت. خدایا بشکن آن کسی را که او را از هجرت گاه او، حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، تحریم و تبعید کرد. همگی ما دست‌ها را بلندم کردیم و آمین گفتیم. سپس آن زن گوسفندی را که پخته بود، جلو آورد و گفت: شما را قسم می‌دهم که از اینجا نروید مگر اینکه غذا بخورید. ما غذا خوردیم و کوچ کردیم.

کشی گفت: وقتی خبر مرگ مالک اشتر نخعی به امیر المومنین رسید؛ محزونانه آهی کشید و گفت: خدا مالک را رحمت کند. بر من وفات او چه سخت است. اگر صخره‌ای بود، صخره‌ای بسیار محکم بود و اگر کوه بود، کوهی بلند بود و گویا قطعه‌ای از پیکر من جدا شد.»

ريحانه
۱۴۰۲/۱۲/۰۲

یکی از مهمترین و معتبرترین کتاب های در دست شیعه شامل تمام احادیث و نقل قول ها از اصحاب پیامبر تا امام حسن عسگری علیه سلام.

محمدبن حکیم گفت: نزد حضرت امام صادق علیه‌السلام نام سلمان برده شد، فرمود: آن عزیز سلمان محمدی است، سلمان از ما اهل بیت است. او همواره به مردم می‌گفت: شما از قرآن به طرف احادیث فرار کردید؛ چرا که قرآن را کتابی دقیق یافتید که شما به وسیله آن به اموری مثل خال و پوسته و رشته نازک هسته خرما و دانه خردل محاسبه می‌شوید. این امر شما را به تنگ آورد؛ لذا به سوی احادیثی که بر شما گشایشی باشد، فرار کردید.
مهدی
محمدبن حکیم گفت: نزد حضرت امام صادق علیه‌السلام نام سلمان برده شد، فرمود: آن عزیز سلمان محمدی است، سلمان از ما اهل بیت است. او همواره به مردم می‌گفت: شما از قرآن به طرف احادیث فرار کردید؛ چرا که قرآن را کتابی دقیق یافتید که شما به وسیله آن به اموری مثل خال و پوسته و رشته نازک هسته خرما و دانه خردل محاسبه می‌شوید. این امر شما را به تنگ آورد؛ لذا به سوی احادیثی که بر شما گشایشی باشد، فرار کردید.
مهدی
وقتی خبر مرگ مالک اشتر نخعی به امیر المومنین رسید؛ محزونانه آهی کشید و گفت: خدا مالک را رحمت کند. بر من وفات او چه سخت است. اگر صخره‌ای بود، صخره‌ای بسیار محکم بود و اگر کوه بود، کوهی بلند بود و گویا قطعه‌ای از پیکر من جدا شد.
مهدی

حجم

۷۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

حجم

۷۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۰۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان