کتاب بازارهای رادیکال
معرفی کتاب بازارهای رادیکال
درباره کتاب بازارهای رادیکال
برزیل از نظر اقتصادی نابرابرترین کشور در نیمکرهٔ غربی است. با آنکه سرشار از نعمات طبیعی است، تعدادی خانواده کنترل بخش زیادی از ثروتش را در دست دارند و تقریباً ۱۰ درصد برزیلیها زیر خط فقر جهانی زندگی میکنند. آخرین رئیسجمهور به دلیل سوءاستفاده از قدرتش عزل شد، رئیسجمهورهای پیش از او نیز به دلیل فساد در زنداناند و مسئولان رسیدگی به فساد هم کمکم دارند به رهبر کنونی که نرخ مقبولیتش یکرقمی است، میرسند. معیارهای زیستی در این کشور مدتهای مدیدی است که راکد شده. کارآفرینی جسته و پراکنده است.
این بهشت چرا سقوط کرده؟ این ظرفیتها چگونه میتوانند شکوفا شوند؟ بحث آشنایی است.
چپ: حکومت باید از ثروتمندان مالیات بگیرد تا برای فقرا خانه، مراقبت پزشکی و شغل فراهم کند.
راست: بله و اینگونه مثل ونزوئلا یا زیمبابوه میشود. حکومت باید صنایع دولتی را خصوصی کند، حقوق مالکیت را به اجرا دربیاورد، مالیات را کاهش دهد و از مقررات بکاهد. اقتصاد را که به حرکت بیندازد، نابرابری خودبهخود رفع میشود.
میانهروی تکنوکرات: ما به اقتصادی که متخصصهای آموزشدیده در جهان بهدقت تنظیمش کرده باشند، مداخلههای هدفمندی که در آزمایشهای کنترلشدهٔ تصادفی سنجیده شدهاند و اصلاح سیاسی که از حقوق انسانها محافظت میکند، نیاز داریم.
هنگامی که نابرابری در حال رشد باشد، مردم کشورهای ثروتمند، برزیل را در کشور خود خواهند دید. در کشورهای ثروتمند هم اقتصادها راکد و کشمکش سیاسی و فساد در حال رشد است. این عقیدهٔ بهجامانده که یک «کشور در حال توسعه» مثل برزیل، نهایتاً به کشوری «توسعهیافته» مانند ایالاتمتحده تبدیل خواهد شد، مورد موشکافی قرار گرفته و مردم در فکر این هستند که شاید اوضاع دارد معکوس پیش میرود. در همین حال، الگوهای تجویزی اصلاح هم همانهایی هستند که در نیمقرن گذشته بودهاند: افزایش مالیات و بازتوزیع، تقویت بازارها و خصوصیسازی، یا بهبود حکمرانی و تخصصگرایی.
در ریو، این نسخهها بهوضوح کهنه شدهاند. فقر، کنترل متمرکز و فشردهٔ زمین و کشمکش سیاسی بهنظر رابطهٔ تنگاتنگی با هم دارند. بازتوزیع ثروت، یورشهای محدودی به نابرابری برده. بهبود حقوق مالکیت، در توسعه پیشرفت چندانی حاصل نکرده. زاغهنشینها به زمینی چنگ زدهاند که میتوانست محل یک پارک عمومی، یک منطقهٔ محافظتشدهٔ طبیعی یا مسکنهای مدرن باشد. زمین مرکز شهر، جایی که زاغهنشینها میتوانند بهشکلی مطلوب زندگی کنند و به خدمات عمومی دسترسی داشته باشند، در انحصار ثروتمندان است؛ کسانی که آنقدر از جرموجنایت هراسناکاند که نمیتوانند از شرایط خود لذت ببرند. بهنظر همین کنترل متمرکز ثروت که زایندهٔ نابرابری است، سیاست را فاسد کرده و جلوی نوآوری در کسبوکار را گرفته است. طبق گفتهٔ بانک جهانی، از نظر سهولت ایجاد کسبوکار، برزیل بین کشورهای ۱۰ درصدِ آخر است.
نمونهٔ ریو خواهان پاسخی در برابر این پرسش است: آیا راه بهتری نیست؟ آیا این شهر نمیتواند از نابرابری، رکود و کشمکش اجتماعی فرار کند؟ آیا ریو در شُرفِ رسیدن به سرنوشت نیویورک، لندن و توکیو، منتها بدون لذت رقص سامبا و سواحل است؟
ریو یک مثال بود. کتاب بازارهای رادیکال سعی میکند به تمام این سوالها در ابعاد جهانی پاسخ دهد.
خواندن کتاب بازارهای رادیکال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای علوم سیاسی، فلسفه، جامعهشناسی و اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازارهای رادیکال
«از زمان پیدایش کشاورزی، جابهجایی کالاها و ابزار در فواصل طولانی یکی از ویژگیهای تمدن انسان بوده است. تجارت در مدیترانه عنصر مرکزی توسعهٔ آتن، کارتاژ و رم بود. محمد (ص) یک تاجر بود و مسیرهای تجاری جهان اسلام و بهسوی آسیا، از راه جادهٔ ابریشم، به ابقای نور تمدن از میان قرون وسطی در غرب کمک کرد.
مهاجرتهای انبوه هم یکی از ویژگیهای ابتدای تاریخ بود. خیلی از امپراتوریهای بزرگ توسط قبیلههای کوچنشینی که از جلگهٔ شمال آسیا به جنوب، غرب و شرق سرازیر میشدند، تأسیس شده و بعدتر نابود شدند. ژرمنها، تاتارها، مغولها، ترکها و دیگر گروهها غالباً بهطرزی خشونتآمیز از دل تمدنهای ریشهدار نقل مکان میکردند تا زمینهای پیشرفتهتر و بارورتر را پیدا و فتح کنند؛ تا زمانی که موج بعدی کوچنشینها به آنها حمله میکردند.
ظهور قدرت دریایی دوربرد در اروپا در قرن نوزدهم، این عصر را به پایان رساند. تا این زمان، جوامع کشاورز یکجانشین بیشتر این سیاره را اشغال کرده بودند. اروپاییها مسیرهای دریایی و زمینی به بیشتر دنیا را یافتند و مناطقی را که به تمدنهایشان به دیدهٔ ضعف یا «حقارت» مینگریستند، به استعمار درآوردند. تجارت در سراسر زیستگاههای یکجانشینی و غارت مستعمرات، بهموازات پیشرفت توانایی مسیریابی گسترش یافت. تجارت به پرسش تأملبرانگیز دولت بدل شد.
طی قرون شانزدهم و هفدهم، «سوداگرایی» فلسفهٔ رایج و متحدکنندهٔ استعمارگری و تجارت بود. به باور سوداگرایان، حکمرانان باید در جهت فروش کالاها در خارج از کشور و درعینحال، کمترین میزان صادرات ممکن تلاش میکردند. آنها اعتقاد داشتند این به آنها اجازهٔ انباشت سرمایه میدهد؛ این سرمایه در حالت آرمانی بهشکل ارز، باثبات بود. سوداگرایان در جهت تشویق به انباشت ثروت، از کنترل دولت بر اقتصاد، شامل یارانه برای صادرات و مالیات بر واردات، دفاع میکردند. برخی سوداگرایان، ازجمله دنیل دفو، نویسندهٔ رابینسون کروزوئه، به امید آنکه رقابت مهاجرها با کارگرهای بومی موجب کمشدن دستمزدها شود، از مهاجرت نامحدود دفاع کردند. آنها به همین دلیل به مهاجرت به کشور دیگر که موجب کاهش تعداد نیروی کار ملی و از همین رو کاهش توانایی در تولید صادرات میشد، بااحتیاط مینگریستند.
- سوداگرایی بازتابندهٔ منافع طبقهٔ حاکم آن زمان بود. خطمشیهای سوداگرایی باری بر دوش مردم عادی تحمیل کرد، اما موجب ایجاد ذخایری برای دولت شد که حاکمان میتوانستند از آنها برای دستیابی به برتری نظامی و حفظ نظم عمومی استفاده کنند. آن حاکمان بهجای اینکه به مردم بهعنوان شهروندانی که باید به آنها خدمت کنند بنگرند، آنها را منابعی برای بهرهکشی میدیدند.
طی قرن هجدهم، بسیاری از اندیشمندان رادیکال که در فصلهای ابتدایی دربارهشان بحث کردیم، نظریهٔ جدیدی برای تجارت مطرح کردند. بنتام، اسمیت و دیوید هیوم، کانون توجه تحلیل اقتصادی را از علاقهٔ حکمرانان به انباشت ثروت دور کرده، به تمایل مردم عادی به برخورداری از کامیابی تغییر دادند. به اعتقاد آنها، هر نوع آزادی اقتصادی (مبادلات برونمرزی، قرضدادن و گرفتن، فروش و تغییر کاربری زمین و دیگر داراییها و...) برای بهحداکثررساندن مجموع رفاهی که اقتصاد یک کشور میتواند به شهروندانش بدهد، حیاتی بود. آنها با توجهی که بر منافع بازار داشتند، به روی تجارت آزاد آغوش گشودند و علیه انحصارها و محدودیتهای دولتنهاده بر بازارهای داخلی، مثل کنترل قیمت، اعتراض کردند. بازار رادیکال آن زمان همانی بود که فرای مرزهای کشورها توسعه مییافت.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۱۵ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبیه با ترجمه و ویرایش افتضاح واقعا باید به مترجم و ویراستار خسته نباشید بگم بابت کپی پیست از گوگل ترنسلیت، موضوع کتاب جذب کننده هست اما هر خط رو دست کم باید ۲ یا سه بار خوند