کتاب فروشنده ارواح
معرفی کتاب فروشنده ارواح
کتاب فروشنده ارواح نوشتهٔ کیانوش سبزی پور مله تختی و ویراستهٔ زهره چگنی است. انتشارات اردوی سوره این داستان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فروشنده ارواح
کتاب فروشنده ارواح که حاوی یک داستان معاصر و ایرانی است، از جایی شروع میشود که راوی از زمستانی سخت و سرمایی استخوانسوز میگوید که بر شهری به نام «هرمیا» سایه افکنده و مهی غلیظ و اسرارآمیز را با آغاز فصل سرد در این سرزمین به وجود آورده است. راوی میگوید که هر کس برای خروج از هرمیا و رفتن به سرزمینهای همسایه به دل این مه نفرینشده میزد، هرگز باز نمیگشت. شما در این داستان با شخصیتی به نام «لیبلا» آشنا و همراه میشوید.
خواندن کتاب فروشنده ارواح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فروشنده ارواح
«لیبلا در انجام امور این خانه اشرافی به مادرش کمک میکرد. کارمیتا پس از مرگ همسر و ناپدید شدن برادرش در مه نفرینشده از افسردگی شدید رنج میبرد. اما به واسطه شخصیت قوی، اعتقاد به خدا و مسئولیتپذیری ش در قبال آینده لیبالا، چشمانش را روی ناملایمات زندگی میبست و همچنان ادامه میداد. آن ها در واقع بسیار خوششانس بودند که میتوانستند در چنین شرایط دشواری، درآمدی ناچیز داشته و برای ساعاتی از گرمای مطبوع خانه اشرافی سهم ببرند. اما زمستان بیرحم بیرون از خانه اشرافی انتظارشان را میکشید. هنگام خروج از خانه اشرافی لباس خدمه را از تن خارج و انبوه لباسهای ژنده خود را پوشیده و عازم خانه سرد و محقر خود میشدند. این سرمای لعنتی همه جا حضور داشت و بالای شهر و پایین شهر نمیشناخت. خیابانها یخزده و لغزان بود. باید با احتیاط گام برمیداشتند. کالاسکههای مجلل با اسبهای نیرومند در خیابانهای محلههای اشرافی تردد میکردند. روز بسیار سردی بود. او و مادرش به محلههای فقیرنشین نزدیک میشدند، به جایی که بدانجا تعلق داشتند. یک آگهی روی دیوار توجه لیبلا را به خود جلب کرد.»
حجم
۲۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۲۳۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی قشنگی بود
کتاب خیلی خوبیه پیشنهاد میکنم
خوب