کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر
معرفی کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر
کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر نوشتهٔ فیلیپ گراهام و ترجمهٔ نیک میدجلی و فاطمه احمدی دارانی و راضیه احمدی دارانی است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است. این کتاب راهنمای عملی برای والدین دانشآموزان افسرده است.
درباره کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر
کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر دربارهٔ افسردگی کودکان و نوجوانان در سنین مدرسه از پنج تا هجده سال است که عمدتاً برای والدین نوشته شده است، اما برای معلمان، مددکاران اجتماعی و پزشکان خانواده نیز مفید است.
چرا والدین باید دربارهٔ احتمال افسردگی در فرزندان خود آگاه باشند؟ همه بچهها هر از گاهی غمگین و ناراحت میشوند. گاهی اوقات دانستن اینکه آیا چنین ناراحتی جزئی نیاز به توجه ویژه دارد یا خیر مشکل است. این کتاب قصد دارد در این شرایط به والدین کمک کند.
معلمان باید دربارهٔ افسردگی بدانند زیرا میتواند بر یادگیری و رفتار در محیط مدرسه تأثیر بگذارد. گاهی اوقات یک کودک یا نوجوان افسرده میتواند در مدرسه علائمی نداشته باشد اما در خانه با رفتار بسیار متفاوتی ظاهر شود. گاهی، رفتاری که معمولاً با افسردگی همراه نیست، میتواند نشانهای از وجود آن باشد.
در این کتاب سعی شده است اطلاعات مفیدی در مورد افسردگی در جوانان ارائه شود. افسردگی یکی از رایجترین و جدیترین مشکلات در نوجوانان امروزی است. در این کتاب سعی شده در مورد اینکه چگونه میتوان افسردگی را توسط والدین، معلمان و خود کودکان و مراقبان آنها تشخیص داد، توضیحاتی ارائه داده شود.
خواندن کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به والدینی که فرزند نوجوان دارند و معلمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نوجوان افسرده، والدین درمانگر
«حداقل میتوانید این کتاب را انتخاب کنید که متوجه شوید فرزند یا نوجوان شما یا یکی از کسانی که میشناسید از افسردگی رنج میبرد. آیا نشانه روشنی وجود دارد که به شما بگوید آیا آنچه متوجه میشوید فقط یک رفتار عادی است یا نشانهای از افسردگی بالینی؟ متأسفانه، پاسخ ممکن است صریح نباشد و نباید وانمود کنیم که چنین است. والدین کانر توضیح میدهند که چگونه احساس میکردند که آنچه پسر چهارده سالهشان درگیر آن بود فقط نوسانات خلقی نوجوانان نبود:
او خوشحال نبود. او معمولاً پسری بسیار شاد و سرزنده است، اهل معاشرت، کسی که میخواهد با دوستانش باشد، با دوستانش بازی کند، اما حالا نمیخواست دوستانش را ببیند، حتی آخر هفتهها. مثلاً وقتی میتوانست هم نمیخواست. ناراحت بود و وقتی من ... وقتی ... میدانی ... خیلی وقتها با هم صحبت میکردیم، خیلی گریه میکنم و او اصلاً شبیه قبل نبود. بنابراین متوجه شدیم که موضوع بسیار بسیار متفاوت است.
قطعاً چنین وضعیتی عادی نیست. اغلب، کودک در پاسخ به از دست دادن یا ناامیدی، رفتار خود را تغییر میدهد و این که بفهمیم آیا این تغییر، طبیعی است یا خیر دشوار است.
باید بدانید که افسردگی کودک پاسخ مناسبی به یک اتفاق است. شاید پدر خانه را ترک کرده باشد یا یک دختر نوجوان رابطه خود را با دوست پسر قدیمیاش قطع کرده باشد. ممکن است پدربزرگ و مادربزرگ دوست داشتنیاش فوت کرده باشند یا با یکی از دوستان مدرسه تراژدی اتفاق افتاده باشد. طبیعی است که کودکان به دنبال این نوع استرسها واکنش عاطفی شدیدی داشته باشند. ممکن است به شدت گریه کنند، عصبانیت ناشی از انکار وجود مشکل، تحریک پذیری، ناتوانی در به خواب رفتن مشکل در تمرکز بر روی تکالیف مدرسه، حتی احساس ناامیدی وگفتن اینکه زندگی به دلیل آنچه اتفاق افتاده ارزش زیستن ندارد. معمولاً بهتدریج در طی چند روز از شدت واکنش احساسی کاسته میشود وکودک شما به حالت آرامتر برمی گردد. این احساسات ممکن است از بین نرود، اما فرزندتان آنها را بهترمدیریت میکند.
با این حال، اگر به نظر نرسد که ناراحتی عاطفی بهتر شده باشد، اگر زندگی روزمره کودکتان را برای چند هفته تحت تاثیر قرار دهد یا نشانهای وجود داشته باشد که ممکن است در معرض خطر جدی برای آسیب رساندن به خود باشد. به اصطلاح، فرزند شما از نظر عاطفی 'گیر' کرده است (وقتی احساساتی در بدن مورد پردازش قرار نمیگیرد و حل نمیشود، که مربوط به ساختارهای لیمبیک مغز است که پردازش هیجانی در آن رخ میدهد) بنابراین باید با یک متخصص، احتمالاً اول با پزشک عمومی، صحبت کنید.
برخی متخصصان ابراز نگرانی کردهاند که واکنشهای هیجانی شدید وقتی از هیچ گونه ای نیستند «نیازمند معالجه هستند» یا بهعنوان بیماری تلقی میشوند. موافقیم که نگرانی به جایی است. برای مثال، اگر پس از یکی از استرسهایی که توضیح دادیم، فقط چند روز گذشته باشد و شخصی به کودک پیشنهاد دهد که باید به پزشک مراجعه کند و برای او دارو تجویز شود، درست نیست. قطعا در درمان فشارهای روانی عاطفی به عنوان یک اختلال پزشکی یا روانی خطراتی وجود دارد که قابل درک است.
کمبود گفتار درمانی نشان دهنده این است که کودکان و جوانانی که با واکنشهای هیجانی شدیدی عکس العمل نشان میدهند، در معرض خطر درمان با داروهای ضد افسردگی هستند. چنین دارویی، همانطور که در فصل ۵ خواهیم دید، اگرچه ممکن است در برخی موارد افسردگی شدید بالینی مورد نیاز باشد، اما اینطور نیست که بدون ریسک باشد. علاوه بر این، تبدیل واکنشهای عاطفی عادی به مشکلاتی که فقط یک متخصص میتواند آنها را حل کند، ممکن است والدین و معلمانی را هم که به خوبی قادر به حمایت و درک هستند، ناتوان کنند.
در عین حال، خطر اینکه بزرگسالان به اندازه کافی از افسردگی کودک آگاه نباشند، یا اصرار دارند که «کودکان نمیتوانند افسرده باشند» هم وجود دارد. به طور حتم کودکان و جوانانی که در طول چندین هفته در زندگی روزمره خود به طور جدی آسیب میبینند و تعدادی از علائم افسردگی را که در اینجا بیان خواهیم کرد دارند، نیاز به ارزیابی پزشکی یا روانپزشکی دارند تا بفهمند آیا افسردگی بالینی را تجربه میکنند یا نه. کلمه 'بالینی' در اینجا به معنای سطحی از افسردگی است که ممکن است برای مقابله با چنین مشکلاتی نیاز به توجه یک متخصص بهداشت روانی آموزش دیده داشته باشد. اینکه هیچ کاری نکنیم درست نیست.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه