با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب شهری به نام قادر
۵٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب شهری به نام قادر
«شهری به نام قادر» نوشته گوران شیرزادی(-۱۳۷۰) است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
به ما میگن قاره کهن به نظرت چه تفسیری تو ذهنت همینجوری ول میچرخه لابد میخوای بگی به خاطر اینکه تفکرات ما کهنهست! یا نه کلاً جزو آدمای نخستین هستیم بگذریم، بماند ما تو همون قاره بهاصطلاح کهنهایم ولی به نظرم؛ آه ببخشید منظور از ما منه که الآن دارم مینویسم خوب به نظرم قاره آسیا یا همون کهنه! مال ما نیست چون الآن لباسهای تازه پوشیده داره نونوار میشه ولی بیخیال ...؛ به من چه من شهر خودم تو مهارم نیست حالا قاره، خوب ما یه دوست که چه عرض کنم بهتماممعنا خیالپرداز اما دیوانه نیست ولی من هرچی به رفتارش توجه کردم لفاظی نمیکنه اسمش هست قادر اما بچهها به ایشون میگن «قابی به درون فردا...».
البته با تمسخر ولی من هنوز تو رفتارش موندم، بعضی مواقع میگفت به دوستاش من شبها با اجنه صحبت کردم و ملائکه به من احترام میذارن، ولی اهل محل و بچهها فردا جوک و لطیفه برای اون میساختن یه روز یادمه به همسایهمون گفت که: امروز تو کارت یه مشکلی پیش میاد. اکبر آقا گفت پس برام دعا کن راه بیفته با خندهی تمسخرآمیزی از قادر رد شد
گفتش: قادر جان امشب با کدومشون شام خوردی! قادر هم مثل همیشه گفتش از ما گفتن بود دیگه خودت میدانی؛ البته همهی حرفهای اینجوریِ قادر خوب از آب در نمیاومد ولی به دل من هم افتاده بود که یه اتفاقاتی تو راه و منتظر بودم چیزی در حال رخ دادن باشه. رابطه من و قادر زیاد بیخ و بنیهی طولانی نداشت اما من حرفهاش رو با کمی اصلاحات گوش میدادم ولی قبول نداشتم همیشه به هم میگفت: پسر تو تنها کسی هستی من رو تا حالا مسخره نکردی چرا؟
حجم
۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
قیمت:
۲,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
موضوع جالب و بروزی داشت ممنون توصیه میکنم بخصوص جوانان بخوانند