دانلود و خرید کتاب مهره روح و جان فریبا ممدوح
تصویر جلد کتاب مهره روح و جان

کتاب مهره روح و جان

نویسنده:فریبا ممدوح
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مهره روح و جان

کتاب مهره روح و جان نوشتهٔ فریبا ممدوح است و انتشارات آذرفر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مهره روح و جان

داستان و دل‌نوشته یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب مهره روح و جان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران دل‌نوشته‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مهره روح و جان

«فصل رنگ به رنگ شدن

شرم و حیای رخ یار

مهر به خداست، برگ ریزان

خصلتش، صدای زیبایی

طبیعت، آرامش خواب

همان نفس کشیدن

خداست،

دیگر این فصل نامه

یکی از این خلقت باران

با سوز و سرمای هواست

ای پایه‌گذار دانش هستی، تو

غبار مه‌آلود را ...

هدیه دادی به

سحر

آن هم خاکستری و دود

و آتش زیبا را کردی

رنگش طوسی، الی الها

بی پرده به تو می‌گویم

با شناختی کامل

ستایش‌ات خواهم کرد

ای مردم آگاه صدای

پای پاییز روی برگ‌های

خشک می‌آید، شاد باشیم

مهرگان با نفس گرم

می‌آید

***

راه را بلد نیستم باید بروم

گم شدم، پیدا شدم

از خدای خویش فرمان بردم با بد و خوبش

صفا کردم، وفا کردم

به دنیا دل نبستم،

شکر می‌گویم که مردم را

از دلم دوست دارم

ایمان خودم را در چشمانم

همان عشق خدا را

در دو دیده حفظ کردم

همیشه از همه تصویر

خوبی‌هایشان را در کنار

همت والایشان تجلیل کردم

ای وای چرا دلگیرم و تنها؟؟

من از شادی آنها

لب گشودم، با خدا نجوا کردم

فقط دوستت دارم

و تا من زنده هستم

جهان را در مدار صلح و دوستی خواهم برد

چقدر دلتنتگتانم

همیشه راه برکت، گندم‌زار عشق

را از جوانه تا سمنوی»

ناشناس
۱۴۰۲/۰۲/۲۳

عالی است ، ایشون صاحب سبک اند

hoseinkhoshahang
۱۴۰۳/۰۸/۱۰

سلام و درود هموطنان خوب کشورم ایران و ایرانیان و تشکر ویژه از نویسنده کتاب چشمان عشق خانم فریباممدوح واقعا پدید آورنده نوین ایران و جهان هستید و نام ایرانی و پرچم کشورمون شما دربالاترین رتبه جهان ادبیات فارسی رسمی

- بیشتر

حجم

۱۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

حجم

۱۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۳۸ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان