کتاب مرگ لبخندها

کتاب مرگ لبخندها سرودهٔ رضا مافی است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مرگ لبخندها

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب مرگ لبخندها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مرگ لبخندها

«"به نام خالق هستی"

گاهی برای رهایی باید رفت...

باید سفر کرد از دنیای بیگانه‌ها

گاهی برای رهایی

باید رفت ...

رفتن همیشه به معنای فراموش شدن نیست، گاهی سفر معنی کمال می‌دهد.

کتاب " مرگ لبخندها " اولین اثر اینجانب است.

در این کتاب سعی کردم تمام احساسات و عواطف خود را با قلمی شیوا و ساده، با شما مخاطب محترم در میان بگذارم.

احساساتی که جامعه‌ی امروز را غرق خود کرده است.

در سال‌های ابتدایی که نوشتن را آغاز کرده بودم بیشتر از سیاهی‌های جامعه می‌نوشتم و فقری که حاکم بر مردم بود البته شرایط آن روزهای خود و فوت پدرم آن هم در سنین نوجوانی نیز در این امر بی‌تأثیر نبود.

همیشه در زندگی درگیر هنر بودم (شعر، عکاسی، تصویربرداری و مستندسازی، تئاتر و...) و روحیه‌ای که در شعرها با آن بیشتر آشنا خواهید شد.

البته در فراز و نشیب‌های خود با عشقی آشنا شدم که افسوس می‌خورم چرا زودتر، از همان روزی که مرا آفرید نشناختمش، خداوند رحمان و رحیم، مهربان، بی‌همتا که الحق و والانصاف زمانی که طعم بندگی او را می‌چشی می‌فهمی تنها نیستی و در کتاب نیز به آن اشاره کردم.

البته در جلد دوم کتابم که در حال ویرایش هست سعی کردم برجسته‌تر به این قسمت از زندگی خود اشاره کنم زیرا که هر چه از معبود بگویم کم است.

عشقی که قابل وصف نیست

او مرا می خواند و من او را ...

علی ایحال امیدوارم توانسته باشم گوشه‌ای از درد و دل شما که دردهای دل خود نیز هست را در این کتاب به قلم آورده باشم.

ضمنا در این مسیر از دوستانی که مرا یاری کردند تا این کتاب به سرانجام برسد کمال تشکر و قدردانی را دارم

به امید روزی که هیچ لبخندی نمیرد»