کتاب شکار در مه
معرفی کتاب شکار در مه
کتاب شکار در مه نوشتهٔ یوسف نجف زاده است. انتشارات متخصصان این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شکار در مه
کتاب شکار در مه رمانی ایرانی است که در ۴۰ فصل نوشته شده است. این رمان از آنجا آغاز میشود که راوی از زمان برداشت سیبهای باغ پدربزرگش میگوید؛ زمانی که فرا رسیده است. راوی میگوید که سیبها را چیده و در سبدهای مخصوص قرار میدهد. بهخاطر قبولشدن او در دانشگاه تهران، اهالی روستا فکر میکنند، امسال آخرین سالی است که او را در باغ پدربزرگ میبینند و از نظرشان، سالهای بعد، او دیگر تمایلی برای همکاری با آنها در باغ سیب پدربزرگ نخواهد داشت؛ درحالیکه راوی این رمان، هدفهای بزرگی در سر دارد.
یکی از بزرگترین هدفهای او، توسعهٔ شیوههای باروری سیب و تطبیق آن با بهروزترین روشهای بستهبندی سیب است؛ تا بتواند بهلحاظ مالی کمکحال خانواده و اهالی روستا شود. این راوی جوان میگوید که اصلاً رشتهٔ مهندسی کشاورزی را هم به همین دلیل انتخاب کرده است. آیا او موفق میشود آرزو و هدف خود را برآورده کند؟
خواندن کتاب شکار در مه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شکار در مه
«تو روز دوم جستجوم، سعی کردم محلی رو که وحید و دوستاش تو روز قتل استاد (زمانی) اونجا مستقر بودن، بهدقت بررسی کنم تا شاید یه سرنخی از اونجا پیدا کنم. گشتن اونجا خیلی طول کشید ولی کوچکترین سرنخی پیدا نکردم؛ از صبح خیلی زود اومدم تو باغ و دارم این قسمت از باغ رو که وحید و دوستاش با هم داشتن کار میکردن رو میگردم. اصلاً نمیدونستم که دنبال چی باید بگردم. اینجا تقریباً یه هکتار میشه و پر از درختای انگوره؛ با وجود اینکه از صبح دارم میگردم و الآنم داره خورشید غروب میکنه، غیر از چن تا ته سیگار، چیز دیگهای پیدا نکردم؛ این ته سیگارا احتمالاً واسه وحید و دوستاش باشه و اونا این ته سیگارا رو اینجا انداختن. وحید تو دانشکده بدون اینکه اعتیادش به سیگار رو از بقیه پنهون کنه، علناً مینشست رو نیمکتای حیاط دانشکده و با بقیه بچهها، حتی با آراز، سیگار میکشید حالا چه برسه به اینجا که تو خلوت، با دوستاش این فرصت رو داشته که سیگار بکشه و طبیعیه که چند تا ته سیگار اونا هم اینجا باشه. البته حالا که ته سیگارای وحید و دوستاش رو پیدا کردم، به این فکر افتادم که اگه این ته سیگارا رو یه جای دیگه از باغ، مثلاً همون جایی که استاد (زمانی) رو به قتل رسوندن، پیدا کنم، شاید دلیل خوبی برای اثبات قاتل بودن وحید باشه. بلافاصله یادم اومد که استاد (زمانی) رو با یه ضربه سنگین به پشت سرش، زخمی کرده بودن و تو پرونده قتل ایشون هم پزشکی قانونی گفته بود که استاد در اثر همون ضربه اول به پشت سرشون، کشته و در اثر همون ضربه از تپه به پایین سقوط کرده بودن. پس بهتره فردا برم جایی که استاد (زمانی) قبل سقوط به پایین تپه، اونجا قرار داشتن تا شاید اونجا بتونم چوب، سنگ و یا یه میله آهنی تو اون اطراف پیدا کنم که اگه اونجا ته سیگارای وحید یا دوستاش رو هم بتونم پیدا کنم، اینا میتونن بهم کمک زیادی تو اثبات قاتل بودن وحید کنن... .»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه