کتاب رویای شیرین

کتاب رویای شیرین مجموعه‌اشعاری سرودهٔ شیرین زحمت کش است و انتشارات فرنام آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب رویای شیرین

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

شیرین زحمت کش خود در مقدمهٔ کتابش می‌گوید: «شیرین زحمت‌کش هستم. متولد ۱۳۵۵ شهرستان داراب، لیسانس روان‌شناسی عمومی، فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی. روستازاده‌ای از تبار انسان که عشق و دلخوشی‌ام نوشتن و شعر و موسیقی و کتاب است.

از همان نوجوانی دفتری داشتم و قلمی و به دنبال خلوتی که دمی از غوغای پیرامون رها شوم. در مدرسه هم اولویت اولم انشانویسی بود و خوانش اشعار زنده یاد فریدون مشیری و همیشه زیر لب زمزمه می‌کردم:

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...

یادم هست این شعر را اولین بار دوستم از دل تکه پاره‌های روزنامهٔ کهنه‌ای به من نشان داد و آن را حفظ کردم. بیشتر نوشته‌هایم را روی کاغذ ثبت می‌کردم. ولی به شانس کج من، اعتقاد و باورهای سنتی خانواده و محیطی اطراف، انگِ عاشق شدن را به من می‌زدند و همین بهانه‌ای شد و تمام نوشته‌هایم به باد رفت.

اما دور از چشم همه، در تاریکی شب‌ها می‌نوشتم و می‌نوشتم. در هفده سالگی ازدواج کردم. اما روزگار هم سهمی در پستی و بلندی‌های زندگی دارد. سختی‌هایی که ورای تحمل یک زن که در جامعه‌ای سنتی زندگی می کند و دوست دارد گاهی متفاوت بیاندیشد و در این بحبوحه تنها نوشتن و شعر همدم تنهایی‌ها و مسکنی برای دردهای ناخواسته‌اش می‌شود زیرا که از همان دوران نوجوانی با نوع تفکر و برخی اعتقادت و مرام اطرافیانم چندان نسبتی نداشتم و هیچ‌کس نمی‌توانست من را درک کند.

وارد بحران چهل‌سالگی که شدم، دیگر هیچ چیزی خوشحالم نمی‌کرد. روح سرکش من با دارایی‌های مادی و دنیوی آرام نمی‌گرفت. دائم درحال جست‌وجوی چیزی بودم مثل گمشده‌ای در برهوت و کویر. خلاصه به هر دری که می‌زدم چیزی نمی‌یافتم. تا اینکه روزی از روزها، سوسوی امیدی که شبیه معجزه می‌دانم برایم رخ داد.

چند متن از دل گفته‌هایم را به صورت کاملاً تصادفی، برای شاعری از دیار فُرگ فرستادم و منتظر بودم متن‌ها را که ببیند، پوزخندی بزند و بگوید همه چرت و پرت است. ولی دقیقاً بر عکس انتظارم اتفاق افتاد.

استاد رسول امیری، تمام نوشته‌هایم را با حوصله خواندند و من را تشویق به نوشتن کردند و من هرروز با آموزش‌ها و تشویق‌های ایشان، تلاش می‌کردم که بهتر از دیروز باشم. با تلاش و پشتکار بی‌وقفه موفق شدم بعد از حدود چند ماه اولین شعر کلاسیک دوبیتی و پس از آن غزل را بسرایم.»

خواندن کتاب رویای شیرین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رویای شیرین

«گلی زیباتر از برگ شقایق

غریبی بی‌نوا دور از خلایق

به آهنگ حزینی کرد فریاد

از آن زخمی‌که عمرش داده بر باد

که من میراث یک زخم سترگم

زنم من وارث دردی بزرگم

شدم کافر به آیین جهالت

تنم رنجور یک شهر ضلالت

به نجوا کردن آهنگی از دل

دهانم مُهر شد با مشتی از گل

یکایک ساقه‌هایم را بریدند

تنم دیدند و روحم را ندیدند

به زندان کدامین شب اسیرید

که معصومیت گل را ندیدید

همان که قصهٔ روز ازل گفت

به رگ‌های تنم شعر و غزل گفت

که من هم زادهٔ صلح و صفایم

زنم، پاکم، از این دنیا رهایم

***

بخوان امشب برایم زیر لب آواز و لالایی

سرم‌رامی‌گذارم‌روی‌دوشت‌محض‌شیدایی

بکش‌دست زمختت لای موهایم غریبانه

بگیراز تار و پودم، نکته‌های‌سخت املایی

کمی گرما بده بر این دل تنها و افسرده

تو خورشید زمستان منی و اصل گرمایی

تمام ساقه‌هایم دور بازوی تو پیچیده

شبیه پیچک پیچیده بر دیوار تنهایی

دلم دیوانه شد دیوانگی را دوست‌می‌دارم

همیشه یاغی‌ام از امتحان تلخ دانایی

بخوان ای‌عشق‌شعرم را ولی‌آهسته، آهسته

که سرشار و پرم از گفته‌های ریز انشایی»