کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱)
معرفی کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱)
کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱) نوشتهٔ علی رجایی است. انتشارات آرنا این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱)
کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱) که به همهٔ انسانهای آزاد تقدیم شده، ۸ فصل دارد. این کتاب با فصلیس به نام «جنگل ابر» آغاز شده و با فصل «بیاعتمادی» به پایان رسیده است. این کتاب یک مجموعهٔ داستانی است که دربارهٔ سه شخصیت اصلی شامل یک تولیدکنندهٔ مواد مخدر، یک پلیس مبارزه با مواد مخدر و یک خردهفروش سخن گفته است. بخش اول این مجموعه با عنوان «جنگ داخلی» بهدلیل حجم بالا، در دو جلد آماده شده است. بخش اول مجموعهٔ موادفروشان با عنوان «جنگ داخلی» ۱۸ فصل دارد. هر فصل این مجموعهٔ داستانی، از دید سه شخصیت اصلی داستان بیان میشود؛ گاه نیز داستان از دید سایر شخصیتهای فرعی جلو میرود تا خواننده تسلط بیشتری به مطلب داشته باشد. این مجموعه، رمانی خیالی با شخصیتهای ساختگی است و گفته شده است که نویسنده قصد توهین به هیچ گروه یا شخصی را ندارد.
خواندن کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب موادفروشان (جلد اول، جنگ داخلی ۱)
«احمد به سنگ قبر برادرش علی نگاه میکرد. بوی اسپند فضا را پرکرده بود. سنگ قبر علی شمسایی به رنگ سفید بود. خطوط نستعلیق با رنگ مشکی روی آن حک شده بودند. احمد شمسایی بههیچوجه دوست نداشت در چنین شرایطی خسیسبازی در آورد. گفته بود از بهترین سنگ موجود ساخته شود. بهترین سنگی که در همان قبرستان بود را سفارش داده بود. احمد به تاریخ تولد برادرش خیره شده بود. لحظه بهدنیاآمدن برادرش را به یاد میآورد. چقدر خوشحال بود که یک برادر دارد.
اشک نمیریخت. درواقع تلاشی برای این کار نمیکرد. ازیکطرف غم ازدستدادن برادرش، تمام وجودش را گرفته بود و ازطرف دیگر هم تازه پی برده بود که مار در آستین پرورانده است. دو برادر کوچک به او خیانت کرده بودند و برای خودشان آشپزخانهای زده بودند. تنهایی؟ نه حتماً با کسی همکاری میکردند. اما کی؟
صدای گریه و نالهای به گوش نمیرسید. برادرش علی، مادر، خواهر یا همسری نداشت که روی قبر برایش گریهزاری کند. تنها سکوت مردانی که دور قبر ایستاده بودند حس میشد. همگی با چهرههایی به سردی یخ به سنگ قبر خیره شده بودند. همه منتظر بودند تا سریعتر بروند. هیچ یک جرئت نداشتند زودتر از احمد آنجا را ترک کنند. سینی خرما، میوه و شیرینی دستنخورده باقیمانده بود. هیچکدام خیرات را نه میل کرده بودند و نه به بقیه تعارف کرده بودند. همینجا باشه تا یه مشت گشنه بیان بخورنش که کمشدن صدای شکم مردم درد قبر برادرم کم کنه ...
لبخند تلخی رو لبان احمد نشست. اعتقادی به دین و مسائل دینی نداشت. بههرحال این کار انجام شده بود. حتی با ناهار دادن بعد مراسم هم موافقت کرده بود. به وجود دنیایی دیگر اعتقاد نداشت. حتی اگر دنیایی دیگری در کار باشد و ثوابی ثبت شود، نمیخواست برادر خائنش به آن دست یابد. لیاقتش رو نداره. مردک بیهمهچیز.»
حجم
۲۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
حجم
۲۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
نظرات کاربران
عالیه فقط کاش جلد دوم کتاب فایل پی دی اف نبود نمیتونم بخونم pdf