کتاب نسل نوخاسته
معرفی کتاب نسل نوخاسته
کتاب نسل نوخاسته نوشتهٔ مجید صحاف است و نشر معارف آن را منتشر کرده است. این کتاب نگاهی جامع بر منظومه فکری و معرفتی مقام رهبری در حوزه کودک و نوجوان دارد.
درباره کتاب نسل نوخاسته
کودکی یکی از پر رمز و رازترین موقعیتهای بشری است؛ پهنهای زمانی که برخی آن را عصری طلایی در گذشته انسان و برخی دیگر آن را دوران نخستِ آگاهیِ انسانی تعبیر کردهاند.
امروزه دوران کودکی را نه به عنوان یک وضعیت بیولوژیک، بلکه به عنوان بافت و مقولهای اجتماعی قلمداد میکنند. دورانی که در تمدن غرب از زمان رنسانس به بعد، به عنوان یک ساحت قابل تأمل، مورد توجهات اجتماعی، فرهنگی و تربیتی قرار گرفت. حال آنکه در تمدن اسلامی، عنایت به کودک، با توجه به اقتضائات جسمی و روحی او، مقولهای است که همواره مورد توجه بوده و دستورات مذهبی و آداب و سنن اجتماعی فراوانی برای صیانت و پرورش او وجود داشته و دارد.
در حال حاضر با توجه به حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی به سمت ایجاد تمدن نوین اسلامی، باید در ساختار فرهنگی و تربیتی که مطلوب این تمدن است (هم به لحاظ تغذیه و خوراک و هم به لحاظ ترمیم ساختار) به دنیال راه میانبُر باشیم. کودکان این راه میانبُر هستند. لذا هرقدر برنامهریزان و مربیان اهمیت مقوله تربیت را بفهمند برنامههای تربیتی را با حرکتِ رشد و کمال کودکان و نوجوانان هماهنگتر میسازند و این نیز نیازمند وجود هادی و راهبلد برای نشان دادن مسیرِ صحیحِ حرکت است.
خواندن کتاب نسل نوخاسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ شفاهی و تاریخ معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نسل نوخاسته
«اولین مرکز درسی که من رفتم، مدرسه نبود، مکتب بود - در سنین قبل از مدرسه - شاید چهار سال، یا پنج سالم بود که من و برادر بزرگتر از مرا - که از من، سه سال و نیم بزرگتر بود - با هم در مکتب دخترانه گذاشتند؛ یعنی مکتبی که معلمش زن بود و به جز چند نفر پسر، بقیهٔ شاگردان، دختر بودند. البته من خیلی کوچک بودم.
تجربهای که از آن زمان میتوانم به یاد بیاورم این است که بچه را در سنین چهار، پنج سالگی اصلاً نباید به مدرسه و مکتب و غیر آن گذاشت؛ برای اینکه هیچ فایدهای ندارد. من به نظرم میرسد که از آن دوره مکتب قبل از مدرسه، هیچ استفاده علمی و درسی نکردم. طبعاً ما را به مکتب فرستاده بودند تا قرآن یاد بگیریم؛ چون در مکتبها معمولاً قرآن درس میدادند. آن زمان در مدرسهها قرآن معمول نبود و درس نمیدادند.
- مهارتافزایی در زمینهٔ فنیحرفهای؛ ثروت ملی
ما نیاز به علم داریم، نیاز به تحقیق داریم؛ هرچه در زمینهٔ علم پیش برویم، زیاد نیست؛ این را من سالها است، دارم میگویم و بحمدالله پیشرفت هم کردهایم، اما معنایش این نیست که هرکسی پایش را میگذارد در دبستان یا دبیرستان، هدف خودش را دانشگاه بداند؛ نه، هزاران کار وجود دارد که اینها احتیاج به دانشگاه ندارد، احتیاج به آن هزینهٔ سنگین ندارد، آن شور و شوق و استعداد لازم (دانشگاهی) را نیاز ندارد. اینها را ما از یاد نبریم؛ اینها ثروتهای ما است، ثروت ما است. این جوانی که میتواند در فنیحرفهای کار بکند و به یک جایی برسد - در هر زمینهای: در زمینههای هنر، در زمینههای صنعت، در زمینههای فنی و غیره - این ثروت ملی است، این مال کشور است؛ باید از او استفاده بشود.»
حجم
۳۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه