کتاب شب عید
معرفی کتاب شب عید
کتاب شب عید نوشتهٔ مهدی شادمانی روشن است. نشر آواهیا این اثر را روانهٔ بازار کرده است. این نمایشنامه اقتباسی آزاد از رمان «سرود کریسمس» نوشتهٔ «چارلز دیکنز» است.
درباره کتاب شب عید
کتاب شب عید با بخشی تحتعنوان «پیشگفتار مدیرعامل هلدینگ سپندار» آغاز شده و پس از گذر از بخشی به نام «پیشگفتار ِدبیر سیوسومین جشنوارهٔ تئاتر استان همدان» (سیدمحمدجواد کبودراهنگی)، نمایشنامهٔ معاصر ایرانی «شب عید» را در خود جای داده است. نمایشنامهٔ شب عید از رمان «سرود کریسمس» نوشتهٔ «چارلز دیکنز» اقتباس شده است. «میرزا فتحاللهخان» (حدود ۶۰ساله و یک بازاری خسیس)، «روح حسن زغالچی» (روحِ شریکِ سابقِ میرزا فتحاللهخان که چندسال قبل مُرده است و همواره غلوزنجیرهای سنگینی به دست و پایش دارد) و «مهین» (خواهر میرزا فتحاللهخان) تنها ۳ نفر از چندین شخصیت این نمایشنامه هستند.
مهدی شادمانی روشن در ابتدای نمایشنامه نوشته است که این نمایش در هر مکانی که بتوان دایرهای یا نیمدایرهای تشکیل داد و بازیگران دورِ آن بنشینند، قابل اجرا است. این نمایشنامه از عناصر نمایشهای ایرانی مانند شخصیت «الماس»، شعر و ترانه در آغاز اثر و چیدمان دایرهای استفاده کرده است.
خواندن کتاب شب عید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر ایران و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شب عید
«بازیگران:الماس ( توجه نمیکند. )الماس بیا پایین( توجه نمیکند. )الماس بیا پایین( توجه نمیکند. )
الماس همچُنان میرقصد. در حالِ آماده شدن صحنه، روح حسن زغالچی روی صحنه میآید و پشتِسرِ الماس میایستد. الماس پس از لحظاتی متوجه او میشود و جیغ میکشد. روحِ حسن زغالچی هم میترسد. سپس صدایی برای ترساندن الماس درمیآورد و الماس دوباره جیغ میکشد. روح، اشاره میکند که الماس پایین برود. الماس و روح، رودرروی هم، روی صحنه میچرخند و الماس مدام جیغ میکشد. روح از جیغهای الماس کلافه شده است. الماس ناگهان زیرِ خنده میزند.
الماس:هوی رنگپریده، یِه سُسقرمزی، رُبِ گوجهای، چیزی به صورتت بزن، آبروداری کُن.
روح:لطفاً برو پایین.
الماس:این زنجیر، مَنجیر، پَنجیرا چیه آویزونِ ازَت رنگپریده؟ از زندون فرار کردی؟ ( ادا درمیآورد. )فرار از زندان با حضورِ آقای رنگپریده... .
روح:لطفاً برو پایین الماس!
الماس:اسمِ مَنو از کجا میدونی؟!
روح:همه تو را میشناسند... لطفاً برو پایین.
الماس:اگه نَرَم چه غلطی میکُنی؟
روح:آنوقت باید لطف کُنی با ارواح برقصی...
الماس:( ادا درمیآورد. )قص با ارواحِ مُردگان با حضورِ مایکل الماسِ زغال جکسون...
روح:تو اسم من را از کجا بلدی؟
الماس:بلد نیستم...
روح:گفتی زغال...
الماس:( میخندد. )خودمو گفتم دیوونه... من زغالم یا تو آخه رنگپریده... یه سُسی، رُبی به صورتت بزن... گرونیِ گوشت چی کرده با تو؟ خورشِ بیگوشت نخوردی؟ البته مهم پروتئینه که از سویا هم به دست میآد رنگپریده، همچُنین قارچ نیز حاویِ مقادیری پروتئینِ گیاهی است. توجه داشته باش که گوشتِ قرمز سَلاطون میاره ولی پروتئین گیاهی فعلاً سَلاطون نمیآره...
روح:من حسن زغالچیاَم...»
حجم
۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه