کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل

کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل نوشتهٔ احمد صادقی است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل

چه کسی در گفتار بهتر است از آنکه به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و بگوید من مسلمانم؟ خداوندی که صاحب اسماءالحسنی و واژه‌های زیبا در قرآن و هستی و کائنات است. زیبا در چشم و ناف معطر آهوی ختن، زیبا در گل‌ها و برگ‌ها و پروانه‌ها و ماهیان گوناگون و رنگارنگ و زیبا در دریاها و کوه‌ها و دشت‌ها و در جنگل، زیباست. صاحب جلال و شکوه در آسمان‌ها و کهکشان‌ها و منظومه شمسی و در زمین و آب‌هاست و همه موجوداتی که در هوا و زمین و آب و خاک زندگی می‌کنند سر تعظیم در برابر عظمت خداوندی فرود آورده و ذاکر و ثناگوی او هستند و در نهایت هفت آسمان و زمین برای او سجده می‌کنند.

در موضوع و مطالب کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل سعی شده در نام‌ها و اعلام تغییرات ویژه‌ای داده شود و داستان و قصه و غصهٔ فرضی و خیالی ارائه شود؛ هدف از این کتاب این است گوشه‌ای از زندگی انسان‌ها به نمایش گذاشته شود و اینکه انسان به یاد زندگی زودگذر افتد و برای آخرت و عالم پس از مرگ تلاش کرده و توشه‌ای فراهم کند و شاید هم در حرص و طمع و غرور و خودخواهی و خط مشی زندگی آدم‌ها تجدیدنظر شود.

همانگونه که در قرآن کریم در آیات بسیاری وعدهٔ بهشت داده است و وصف بهشتیان را به معرض نمایش گذاشته است که بهشتیان اهل صلح و سلام هستند و کینه و غرور ندارند؛ پس هنگامی که آدمی خودخواه و خودپرست نباشد و کینه نداشته باشد، اهل محبت‌ورزی باشد و با خود و جهانیان در صلح و گشاده دل و گشاده‌روی و مستغنی و بی‌نیاز باشد، حریص نباشد، چنین آدمی با چنین اوصافی در روی زمین در بهشت است.

خواندن کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران دل‌‌نوشته پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دلتنگی ننه چشمه از خشکی قنات دل

«در شهری متولد شدم و مدتی را گذراندم که آن شهر به ارزش و عظمت تاریخ است شهری بسیار آباد و سرسبز که هرچه به نیم قرن گذشته اش برگردیم آبادانی و سرسبزی و طراوت اش بیشتر یعنی چشمه های آب و جویباران و رودخانه ای و دریاچه ای داشت اما امروز هیچ اثری از آن چشمه ها ... نیست در مجموع شهرم منطقه‌ای کشاورزی و دامپروری است ودر نیم قرن گذشته مدرک دیپلم و بالاتر خیلی با ارزش و کلید و رمز ورود به کارهای اداری و دولتی و غیره بود در قدیم خیلی از دانش آموزان و محصلین حتی پیر و جوان برای اخذ مدرک دیپلم و برای ورود به دانشگاه و اخذ مدرک لیسانس و بالاتر تلاش می کردند در نیم قرن گذشته ما و عده‌ای از دوستان و همکلاسی ها سال آخر تحصیلی دبیرستان را سپری می کردیم و برای امتحانات خرداد ماه آماده می شدیم و به همین منظور با جمع دوستان و همکلاسی ها برنامه درسی داشتیم روزها کنار چشمه ها و نهر ها و درختان قدم میزدیم و درس می خواندیم و شب ها هم دور هم جمع می شدیم برای حل مجهولات ریاضی فیزیک و شیمی تلاش می کردیم.

اما روزهای بهاری خیلی خاطره انگیز بود. زمزمه جویباران و شتاب آب رودخانه و سیلاب در بهار دیدن چشمه ها و قنوات که یکی از آنان قنات مشهوری بود که آب زلال و گوارایی داشت و ریگهای رنگارنگ چشمه از لابلای زلالی و شفافیت آب مانند مروارید خودنمایی می‌کرد و از طرفی سر و صدای کشاورزان و کارگران داخل زمین و هموار کردن آب جویبار بر روی مزارع و صدای موتور آب و صدای پرندگان بهاری و چهچهه بلبل و مرغان آواز خوان از لابلای شاخساران و منظره شکوفه ها و پرواز دسته جمعی پرندگان و بوی عطرآگین شکوفه های درخت سنجد و حرکت گروهی همه ماهی ها در آب چشمه و نهرها، بسیار دل انگیز و فراموش نشدنی بود و نسیم بهاری پاورچین پاورچین از دالان سبزه زاران می وزید و در کنار سایه درختان باغ سرهنگ و حاشیه رودخانه و بوی گل سنجدپراکنده و گیسوی دخترک خورشید را نوازش میداد و پژواک چشمه و کوه سرازیر میشد.»