کتاب پژواک مهاجرت

کتاب پژواک مهاجرت نوشتهٔ مرتضی بهشتی در انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

درباره کتاب پژواک مهاجرت

دکتر مرتضی بهشتی نویسنده و وکیل دادگستری در کتاب پژواک مهاجرت بدون پیش‌داوری و ورود به بد یا خوب بودن امر مهاجرت و صرفاً با رصدکردن پیش‌نیازهای مهاجرت و پیامدهای مثبت و منفی آن، بایسته‌ها و نبایسته‌هایی از این مرحلهٔ مهم زندگی را بررسی کرده است.

نویسنده در مقدمهٔ کتاب توضیح می‌دهد قصد داشته ذهن خوانندهٔ مهاجر را قبل و بعد از هجرت به داشته‌ها و نداشته‌هایش روشن کند تا بتواند بر زیبایی انتخابش بیفزاید. او قصد نداشته هریک از دلایل را با هدف نقادی تحلیل کند؛ چون هریک از دلایل گفته شده در این کتاب از نظر او ارزشمند بوده و می‌تواند مبنای یک حرکت باشد. 

خواندن کتاب پژواک مهاجرت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پژواک مهاجرت

«بنابر گفته «استاد دکتر شفیعی کد کنی» در مقاله تلقی قدما از وطن، «یکی از عمده‌ترین مسائل عاطفی که حوزه گسترده‌ای از تأملات انسان را در دوران ما به خود مشغول داشته، مسئله وطن است. دسته‌ای با شیدایی تمام از مفهوم وطن سخن می‌گویند و جمعی نیز بر آنند که وطن، حقیقتی ندارد. زمین است و آدمیان، همه‌جا وطن انسان است و جهان را وطن انسان می‌شمارند. آنچه مسلم است این است که مفهوم وطن‌و وطن‌پرستی در ادوار مختلف تاریخ بشر و فرهنگ‌های متفاوت انسانی، وضع و حالی‌یکسان ندارد. در بعضی از جوامع شکل و مفهوم خاصی داشته و در جوامع دیگر شکل و مفهوم دیگر. حتی در یک جامعه نیز در ادوار مختلف ممکن است مفهوم وطن، به‌تناسب هیئت اجتماعی و ساختمان حکومتی و بنیادهای اقتصادی و سیاسی، تغییر کند؛ چنان‌که خواهیم دید.»

جست‌وجو در مسئله وطن و ملیت به شکل جدید و اروپایی آن -که امروز در سراسر جهان مورد توجه ملت‌هاست- سابقه‌ای چندان کهن ندارد. از غرب به دیگر سرزمین‌های جهان راه‌یافته و در غرب نیز چندان سابقه دیرینه‌ای ندارد؛ بیش و کم از قرن هجدهم و با مقداری گذشت، از قرن هفدهم آغاز می‌شود و یکی از نخستین بنیان‌گذاران اندیشه قومیت، ماکیاولی (۱۴۶۹ـ ۱۵۲۷) سیاستمدار و فیلسوف معروف و نویسنده کتاب «شهریار» است.

اوج فکر قومیت و مسئله وطن و به دنبال آن بعضی مسائل نژادی را در اروپای قرن نوزدهم باید جست‌وجو کرد.

مفهوم قومیت و وطن در شکل مشخص و فلسفی آن که در علوم اجتماعی و سیاسی مطرح است و درباره عناصر سازنده‌اش بحث‌ها و اختلاف‌نظرهای فراوان می‌توان یافت، امری است که اروپا در قرون اخیر با آن روبه‌رو شده است. دگرگونی‌هایی که در نظام اقتصادی ملل اروپاـ از زمینداری به بورژوازی و در بعضی ملل سوسیالیسم‌ـ روی داده، بر سیر تحول این تفکر تأثیراتی داشته است. بحث درباره اینکه قومیت چیست و عناصر اصلی و بنیادی آن کدام است، از حوزه بحث ما خارج است و باید در کتب اجتماعی و سیاسی جست‌وجو شود. به طور خلاصه اشاره‌ای می‌کنم که در تعریف قومیت - فصل مقوم مفهوم وطن - از وحدت و اشتراک در سرزمین، زبان، دین، نژاد، تاریخ، علایق و دلبستگی‌های دیگری که انسان‌ها را ممکن است در یک جبهه قرار دهد، سخن گفته‌اند، اما هیچ‌کدام از این عوامل به تنهایی سازنده مفهوم قومیت و در نتیجه حوزه مادی آن که وطن است، نیست. حتی وضع طبقاتی‌مشترک ـ‌که منافع اقتصادی مشترک را در پی داردـ نیز عامل این مفهوم نمی‌تواند باشد؛ گرچه دارای اهمیت بسیار است.»