کتاب دومین نشان مردی
معرفی کتاب دومین نشان مردی
کتاب دومین نشان مردی نوشتهٔ مهرداد صدقی است. انتشارات سوره مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این مجموعه داستان که یک راوی اولشخص دارد، دربارهٔ جوانی است که در دانشگاه با پدرش همکلاسی است. راوی ماجراهای دوران دانشجویی خود را با زبانی طنزآمیز روایت میکند.
درباره کتاب دومین نشان مردی
کتاب طنز دومین نشان مردی در ۱۰ بخش نوشته شده است. قصه از جایی آغاز میشود که راوی میگوید او و پدرش در یک دانشگاه درس میخوانند. راوی در مقطع دکتری و پدرش در مقطع ارشد. راوی میگوید که پدرش این روزها، بهخاطر پایاننامهاش، شبوروز درحال مطالعه و تحقیق است تا ببیند چه کسی با قیمت مناسبتری پایاننامهاش را مینویسد. دانشگاه فشار آورده که هرچهزودتر باید از پایاننامهاش دفاع کند. پروپوزال پدر راوی را «خانم شهابی» نوشته بود. راوی کمکم در مییابد که این لطف و محبت بیدلیل نبوده است.
«دومین نشان مردی» مجموعه داستانهای طنز مهرداد صدقی است که با شخصیتهای ثابت و رویدادهایی متنوع خلق شده است. انگار نویسنده در نگارش تمام بخشهای این اثر سعی کرده احساس آرامش و حس خوب زندگی را به مخاطبان انتقال دهد که با اتمام این کتاب در مخاطب همراه با لبخند، یک آرامش روحی و ذهنی پدید آید. مهرداد صدقی این کتاب را دارای فضاهای شاد و نوستالژیک دانسته است.
خواندن کتاب دومین نشان مردی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره مهرداد صدقی
مهرداد صدقی در سال ۱۳۵۶ در بجنورد به دنیا آمده است. او طنزپرداز و استاد دانشگاهی است که در سال ۱۳۷۵ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ صنایع چوب در دانشگاه گرگان آغاز کرد و با دریافت مدرک دکترا از همین دانشگاه، آن را به پایان رساند. صدقی اولین فعالیتهای خود را در زمینهٔ نوشتن، در دوران دانشجویی آغاز کرد.
کتاب «نقطه ته خط» اولین اثر منتشرشده از این نویسندهٔ معاصر ایرانی است و کتابهای «آخرین نشان مردی» و «دومین نشان مردی» نیز از آثار دیگر او هستند. او درمورد سبک نوشتههایش میگوید: «کتابهایم عمدتا طنز هستند اما در زمینه نگرش به طنز باهم متفاوتاند. برخی داستان طنز، برخی نثر کوتاه طنز و بعضیها هم مثل کتاب رقص با گربهها طنز تلخ هستند.»
بخشهایی از کتاب دومین نشان مردی
«سروکله زدن با بابا سخت است. اما خوبیاش این است که باعث میشود به خانم فرهمند فکر نکنم. کل پایاننامة بابا را چند بار خواندهام. فاجعه است. اما همة سعیام را میکنم از فاجعه به افتضاح ارتقا پیدا کند. استاد راهنما و مشاور هم نظرهایی روی کار بابا دادهاند که اصلاح کردنشان خیلی زمان نمیبرد و معلوم است از خدا میخواهند بابا زودتر دفاع کند تا از دستش خلاص شوند. نمیدانم میشود یا نه، اما تلاش میکنم بابا دستکم بتواند بهخوبی از آن دفاع کند. خود بابا تمهیداتی برای دفاع دارد که به من نگفته است. فقط گفته نگران نباشم؛ چون تمهیدات خاصی برای روز دفاع دارد. همین نگرانترم میکند.
مامان این روزها کمتر از همیشه با بابا حرف میزند. اما این به معنی اینکه به او بیتوجهی کند نیست. مدام برایش آبمیوه میآورد، توی ظرف برایش تنقلات میگذارد، غذاهایی را که دوست دارد برایش میپزد؛ اما سردی خاصی در نگاه و رفتارش هست. بابا هم همینطور! آنقدر روی او کار کردهام که خودش هم چسبیده به لپتاپ. تا وقتی کنارش هستم بکوب کار میکند و تا از او جدا میشوم که کمی تمدد اعصاب کنم صدای پخش شدن کارت بازی میآید. انتقادپذیری بابا خیلی خوب است؛ اما مشخص است در این سنوسال کشش چندانی برای یادگیری ندارد. نه اینکه علاقه نداشته باشد؛ در بعضی زمینهها از پایه ضعیف است. حالا از این راه وارد شدهام که یادگیری چیزهایی که به او میگویم باعث فعال شدن همة بخشهای مغزش میشود و در جلوگیری از آلزایمر مفید است.
ـ یادش به خیر حامد! بچه که بودی بهت درس میدادم. حالا جامون عوض شده ...
بابا از مسیر نوستالوژی جلو میآید تا کمی استراحت کنیم. اما فریب نمیخورم و ادامه میدهم. به قول بابا، آخرسر یا موفق میشویم یا از این اتاق دو دیوانه خارج خواهند شد.
بابا برای اینکه آنتراکتی ایجاد شود میگوید: «حامد، محض آنتراکت، یه وُیسِ تصویری برای خسرو یا عطاری بفرست؛ بپرس بابت اون برنامه چه کار کردهان؟»
ـ بالاخره نفهمیدم وُیس یا پیام تصویری؟»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
وای وای وای....این کتاب یکی از خنده دااار ترین کتاب های عمرم بود...و شاید بهترین کتاب طنز عمرم... اولین قسمت این رمان زیاد به دلم ننشسته بود ولی این یکی خیلییی عالی تر بود... البته شاید چون خودم هم در گیر و
امیدوارم در آینده ای شاد فیلمنامه نویسها و کارگردانهای مان کتابهای طنز آقای صدقی را به تصویر بکشند.
قلم آقای صدقی واقعا حالمو خوب میکنه. خیلی خوشحالم که این کتاب رو خوندم. این کتاب ادامهی رمان "آخرین نشان مردی" هست، و کل داستان راجع به پسری به اسم حامد و پدرش هست که هردو با هم توی یه دانشگاه مشغول
مثل همیشه دوباره ادبیات آقای صدقی که حال دل را خوب میکنه من این کتابو نمی خواستم الان بخونم اما شرایطی برایم پیش آمد که بیشترین شدت ناراحتی را تجربه کردم غم نبینید تو زندگیتون قدر تک تک لحظاتش رو
از مجموعه ابنبات ها ضعیف تره، اما در مجموع خوبه
خیلییی خوب و بامزه بود. برای من از جلد اولم بامزه تر بود. ادامه "آخرین نشان مردی"ه. اگه اونو بخونید بهتر جزییات رو درک میکنید ولی باز به تنهایی ام قابل فهمه. امیدوارم ادامه دار باشه
چه کتاب خوش نمکی بود 😁 ، به شدت پیشنهاد میکنم !
کتاب رو با یک حس خوب تموم کردم ، تجربه بسیار لذت بخشی بود.
هر دو نشان مردی رو چند وقت پیش خوندم و تا جایی که یادمه دومی از اولی کم که نمیاره هیچ قشنگ تر هم هست.اخیرا توی راه سفر آخرین نشان رو با صدای آقای میرطاهر مظلومی گوش دادم که کاش
کتاب طنز خوشمزه با خیلی جاهاش خندیدم از آخرین نشان مردی بیشتر دوسش داشتم