کتاب هم راه
معرفی کتاب هم راه
کتاب الکترونیکی «هم راه» نوشتهٔ سیروس دهقان شیری در انتشارات نواندیشان دنیای کتاب چاپ شده است.
درباره کتاب هم راه
این اثر حاوی مروری برخاطرات و یادماندههایی از همراهی با شهید حاج قاسم سلیمانی است. روایاتی که از شرح خصوصیات اخلاقی و رفتاری سردار سلیمانی وجود دارد و توجه ویژهٔ سردار سلیمانی به سادهزیستی و حساسیت به جنبههای انسانی و اخلاقی او انگیزهای شد که نویسندهٔ این اثر دست به نگارش کتاب همراه بزند و به موضوعاتی دربارهٔ حاج قاسم سلیمانی بپردازد که کمتر به آنها اشاره شده است.
کتاب هم راه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به مطالعهٔ آثاری در قالب زندگینامه و خاطرات پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هم راه
«به نظر خودم فعالیت در زمینهٔ خرید و فرو ش لاستیکهای مزایدهای برای شروع، آغاز خوبی بود و با توکل به خدای متعال و پشتکاری که داشتم در همان ابتدای کار توانستم با درآمدی نسبتا خوب، علاوه بر تأمین هزینههای دانشگاه، پس اندازی هم داشته باشم. کارمان که خوب پیش رفت، فکرهایی به سرم زد و درحالی که ترم چهارم تحصیلات دانشگاهی را میگذراندم، به واسطهٔ درآمد خوب و فرصتی که برایم فراهم شده بود، تصمیم گرفتم به خدمت مقدس سربازی بروم و سپس به ادامهٔ تحصیل بپردازم.
تصمیمی که برای انجام آن دلایل دیگری هم داشتم و قصد دیگرم این بود که بتوانم در دوران جوانی سلامت روحی و جسمی خودم را حفظ و با عمل به توصیهها و آموزههای سازندهٔ دین مبین اسلام، با داشتن شغلی سالم و آبرومندانه در فرصتی مناسب ازدواج کرده و بعد از آن با شرایطی بهتر ادامه تحصیل دهم. تصمیمی که البته برایم هزینههایی را در برداشت و بیشتر کسانی که از این تصمیم آگاه شده بودند، مورد خطاب و عتابم قرار داده و خیلی صریح میگفتند: «ببین سیروس! تصمیم خوبی نگرفتی؛ کمی بیشتر فکر کن.»
اما من که از نگاه خودم با محاسبهٔ همهٔ جوانب دست به چنین کاری زده بودم، با ارادهای مصمم دانشگاه را ترک کرده و با دریافت دفترچهٔ اعزام به خدمت، در آخرین روزهای سال ۱۳۷۴ عازم خدمت مقدس سربازی شدم. موضوعی که البته با دلواپسی و نگرانی پدر و مادرم همراه بود؛ چرا که عموی کوچکم، شهید مصطفی دهقان نیری، در کردستان و در حال انجام خدمت سربازی، در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بود.
با پافشاری و اصراری که داشتم، به ناچار بزرگترها هم همراهیام کردند و با سفارش پدر بزرگم که در نیروی انتظامی یزد مشغول خدمت بودند، پای در راه مسیری جدید گذاشتم و در تاریخ ۱۳۷۵/۱/۱۸ به همراه پدر و پدربزرگ به مرکز اعزام نیروهای وظیفه رفتم؛ اما در همان ابتدای راه اتفاقاتی رخ داد که انگار با روحیهٔ من خیلی جور در نمیآمد؛ چون حضور در آن مکان باعث شد شاهد سفارش ایشان به چندین نفر برای برخی افراد آشنا باشم و این در حالی بود که هم زمان جوانانی را میدیدم که بدون همراهی و سفارش دیگران به پادگان میآمدند و ضمن معرفی خود و بدون داشتن پارتی و یا سفارشی به خدمت اعزام میشدند.
با تکمیل شدن ظرفیت، اولین گروه اعزامی به یک مرکز آموزشی در اهواز اعزام شدند و من هم در حالی که به اتفاقهای رخ داده در همان چند ساعت میاندیشیدم، آرام و قرار نداشتم.»
حجم
۲۰۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۰۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
سلام توی کانال ها اومده بود که این.کتاب رو با یک سوم گذاشتین؟؟؟؟