کتاب مغز خود را مربی کنید
معرفی کتاب مغز خود را مربی کنید
کتاب مغز خود را مربی کنید نوشتهٔ جان مایر و بیلی آلن با ترجمهٔ مهرنوش اسماعیلیان و مریم درویشی و نسرین فتحی در انتشارات کنکاش چاپ شده است. این کتاب حاوی درسهایی دربارهٔ هنر، علوم و مربیگری والیبال است.
درباره کتاب مغز خود را مربی کنید
این کتاب، به فلسفه و اصول، طرز فکر، یادگیری حرکتی، بازخورد، تمرین، رقابت، فرهنگ و رهبری میپردازد. همچنین نمونههای شخصی از تجربیات افرادی را روایت میکند که بهعنوان ورزشکار و مربی حرفهای با تمام سطوح کارکردهاند. این تجربیات از آموزش بچههایی که فقط یاد میگیرند که دستهایشان را به هم بگیرند تا بازیکنان تیم ملی و نخبههای ورزشی را در بر میگیرد.
ورزش به ورزشکاران آموزش میدهد تا یاد بگیرند، رهبری کنند، سخت کار کنند و با چالشها روبرو شوند. برخی از ورزشکاران ممکن است در سطح نخبه بازی کنند. برای بعضی دیگر، این ممکن است تنها فصل والیبال آنها باشد. چه در سطح مبتدی و چه پیشرفته، مربیها در توانمندسازی ورزشکاران نقشی اساسی دارند.
این کتاب حاصل دانشی است که نویسندگان آن در طی سالهای بازی، مربیگری، خواندن و مصاحبه با کارشناسان پادکست «Break Your Out» فرا گرفتهاند. اگر به مربیگری علاقه دارید، از امروز آن را شروع کنید. نمیتوانید منتظر بمانید تا تمام پاسخها را قبل از مربیشدن بدانید.
کتاب مغز خود را مربی کنید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب بهصورت تخصصی دربارهٔ مربیگری والیبال است اما مطالعهٔ آن به همهٔ مربیان و حتی ورزشکاران، فارغ از نوع ورزش و سطحی که در آن حضور دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مغز خود را مربی کنید
«در یکی از اون مسابقات باشگاهی بود که من جان مایر را دیدم. وقتی در نورتریج بودم با جان بازی کرده بودم و او در تیم پپردین بود یا با دقت بیشتر، وقتی با تیم پپردین بازی میکردیم من مقابل جان ایستادم، اما او را نمیشناختم. جان بود، در یک مدرسه راهنمایی در ۴۵ دقیقه شرق دره، در حالی که تیم ۱۵-۲ نفره خود را مربیگری می کرد. او در مدت کوتاهی مشغول خواندن کتاب اسماعیل بود. من هم بیرون بودم، از پدر و مادر تیمم دوری میکردم، از میوههای برش خورده و شیرینی با پنیر خامهای چشم میپوشیدم. من با جان صحبت کردم، کمی خجالت زده بودم که قبول کنم کدوم تیم مال من است جان در همان باشگاه بود، یک مربی جدید که سرپرستی یک تیم را بر عهده داشت.
شغل والیبال من و جان در آن نقطه به هم مرتبط است و سالها به صورت موازی کار میکردیم. ما هر دو در «شمال» زندگی میکردیم و در سنتا مونیکا اموزش میدیدیم و برای تمرین در دینامیکس بدنسازی در دره سن فرناندو، اماده میشدیم. وقتی جان برای مربیگری تیم کالج جوانان سانتا مونیکا کار میکرد، من چند سال به عنوان دستیار او کار کردم. هر دوی ما در تور والیبال ساحلی AVP به صعود ادامه دادیم و دوستان صمیمی شدیم.
ما در مورد والیبال و مربیگری به همراه دوست خوبمان، نیلس نیلسن، بسیار صحبت کرده ایم. در آن زمان بود که ما در حال کشف شیوه ای جدید برای مربیگری بودیم، رویکردی متفاوت از آموزش نسبت به سنت هایی که با آن بزرگ شده بودیم. با الهام از آموخته هایمان، از معلمان، مانند Trevor Ragan، John Kessel و Tom Black، پادکست را شروع کردیم. ما سه نفر (دوستمان، مربی والیبال استنفورد ساحلی، اندرو فولر) در مورد والیبال، همه مفاهیم و ایده های جدیدی که آموختیم صحبت کردیم و از مهمانانی دعوت کردیم که بتوانند به ما چیزهای بیشتری بیاموزند.
ما هیچ تجهیزاتی نداشتیم. بدون مهارت مصاحبه و ما مطمئناً متخصص نبودیم، اما به هر حال به دنبال آن رفتیم.»
حجم
۱۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه