کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول
معرفی کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول
کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول نوشتهٔ ایرج افشاری اصل در انتشارات نظری چاپ شده است. عنوان فرعی کتاب نمایشنامهای برای خواندن است.
درباره کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول
این کتاب از کنار هم گذاشتن یادداشتهای ایرج افشاری اصل در طول سالها حضور در فضاهای فلسفی تشکیل شده است. اگر او میخواست به طرح نمایشنامهای بسنده کند به دلیل محدودیتهای اجرای نمایش، حق مطلب به آن شکل که مطلوبش بود ادا نمیشد. در نهایت هرچند که این اثر در قالب نمایشنامه نوشته شده اما به عقیدهٔ نویسنده بیشتر مناسب خواندن است تا اجرا. به این امید که بخشی از ذهن زیبا و فلسفی سقراط به مخاطب منتقل شده و لذت فکری و فلسفی مناسبی عایدش شود.
کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه و هنر نمایش پیشنهاد میشود.
درباره سقراط
سقراط فیلسوف یونان کلاسیک اهل آتن و یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب بود. پدر سقراط سنگتراش و مادرش قابله بود. وی از همسرش اکسانتیپه صاحب سه فرزند شد. سقراط در جوانی در چند جنگ شرکت داشت و در یکی از آنها با دلاوری جان یکی از دولتمردان و سرداران نامی آتن را که مجروح شده بود نجات داد. بعدها خود را یکسره وقف فلسفه کرد. در کوچههای آتن میگشت و مردم را به بحث میکشید و با پرسشهای سمج و پیدرپی آنان را دچار سرگیجه میساخت و به تأمل وامیداشت. سقراط را نخستین فیلسوف اخلاق در غرب میدانند. او در سال ۴۷۰ پیش از میلاد متولد شد و در سال ۳۹۹ پیش از میلاد وفات یافت. سقراط نوشتهای از خود بهجای نگذاشت و عمدتاً از طریق نویسندگان باستان مانند آنتیستنس، آریستیپوس و آریستوفان و شاگردانش همچون افلاطون و گِزِنُفون به دنیا معرفی شد. احترام و علاقهٔ بیحدی که سقراط در نزد شاگردانش داشت، نهتنها بهخاطر سابقهٔ افتخارآمیز او در میدان جنگ، یا بیاعتنایی به مظاهر دنیا، بلکه بیش از همه به سبب فروتنی سقراط در عقل و حکمت بود. او مدعی حکمت نبود، بلکه تنها میگفت که با شور و شوق به دنبال آن میرود. مبدأ فلسفهٔ او همانا اعتراف به جهل خویشتن بود، آنچنان که میگفت: «دانم که ندانم». در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، نزدیک به دو هزار و پانصد سال پیش در دادگاهی تحتنظر فرمانروای حکومت وقت، سقراط را به اتهام «فاسد کردن جوانان» و «بیاعتقادی به خدایان» ، توسط یک هیئت قضائی حکومت خودکامه، سقراط محاکمه و به اعدام محکوم گردید. سقراط در مقام دفاع از خود برمیآید. او منکر آن است که جوانان را فاسد کرده باشد. سقراط: تنها علمی که دارد، علم به جهل خویشتن و ناچیزی علم بشر در برابر علم خداست.
بخشی از کتاب سقراط، معلمی برای تمام فصول
«قراطس: تو با این افکارت مرگ خود را نزدیکتر میسازی.
سقراط: مرگ امر سادهای است. مثل یک ضربهٔ آهسته به شیشهٔ پنجره میماند.
قراطس: هدف تو از پرسشگر کردن مردم چیست؟
سقراط: اگر مردم پرسشگری را پیشه کنند، باعث خواهد شد که هستی یک شبه مرکزیتش را از دست بدهد و بیشمار مرکز پیدا کند، به گونهای که دیگر هر فردی را بهشخصه میتوان مرکز عالم در نظر گرفت، در عین حال که هیچ کس را
نمیتوان مرکز واقعی آن دانست. گویی به یکباره دنیا بسیار بزرگ خواهد شد.
قراطس: کاری را که میخواهی بکنی از پیش بازگو مکن. بهتر است دربارهٔ عقایدت چیزی به مردم نگویی.
سقراط: چرا؟ مگر عقایدم جزو حقایق نیستند؟
قراطس: چرا؟ حقیقت محضند، امّا بهتر است نگویی... در مورد خدا چه فکر میکنی؟
سقراط: خدا یا در وجودمان است یا در هیچ کجا... البته فقط ادعا کافی نیست باید ثابت کرد.
قراطس: چگونه میتوان اثباتش کرد؟
سقراط: با منطق... فقط مردهها در برابر استدلالهای منطقی بیتفاوت میمانند. با منطق میتوان آنها را به تفکر واداشت.
قراطس: و این تفکر چگونه میسر است؟
سقراط: من یک خرمگس هستم و با نیش زدن به مردم، آنها را به تفکر وامیدارم. تفکر یکی از بزرگترین لذّتهای بشری است. انسان ذاتاً تشنهٔ حقیقت است.
قراطس: اما این مردم انسانهایی هستند که نمیتوانند واقعیت را دریابند. این مردم عقلشان قادر به پر کردن شکمشان نیست.
سقراط: اما من آنها را تحقیر نمیکنم. من به آنها حقیقت را هدیه خواهم کرد. آنها را آگاه خواهم کرد. آنها با تفکر و منطق به دانش و فهم خواهند رسید.
قراطس: آیا واقعاً لازم است که انسان همه چیز را بفهمد؟
سقراط: فهم کلید سعادت و خوشبختی است. اگر خدایی هم وجود نداشت باید اختراع میشد. دانستن حقیقت کلید استعلا و تکامل است.»
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه