کتاب لوح خیال

کتاب لوح خیال نوشتهٔ پرویز طبسی است و انتشارات ماهواره آن را منتشر کرده است. این کتاب حاوی بیش از هزار و پانصد مطلب فلسفی، رفتاری، متافیزیکی و نظریه‌های تفکربرانگیز است.

درباره کتاب لوح خیال

در کتاب لوح خیال موضوعات مختلفی راجع‌به فلسفه‌های گوناگون، حقیقت‌هایی از عالم هستی، بعضی از مجهولاتی که ذهن نویسنده و شاید ذهن خیلی از مردم را درگیر کرده باشد، موضوعاتی اخلاقی، رفتاری، حل‌کردن بعضی مسائل کلیدی مربوط به روان‌شناسی، راز شش‌ضلعی‌بودن کندوهای زنبور عسل، چند معمای زیست‌شناسی، فرضیه‌هایی از فضا و نظریهٔ زندگی در کرات دیگر، موضوعات متافیزیکی و نظریهٔ بسیار مهم زمان و مکان را به‌صورت فشرده و بسیار کوتاه که بنا بر آزادی اندیشهٔ اجتماعی است ذکر شده‌اند.

 موضوعات به‌صورت نامنظم، رساله‌گونه، ناپیوسته و مخلوط در میان صفحات گوناگون به‌صورت ردیف با شماره‌بندی آورده شده‌اند، اما با توجه به اینکه موضوعات پیوسته نبوده و در کل کتاب پخش شده‌اند قابل درک در میان عامهٔ مردم، در هر سطح فکر هستند. البته امکان دارد عقاید شخصی نویسنده بنا به تنوع افکار و سلیقه‌ها مطابق میل بعضی از مردم، متفکرین و دانش‌پژوهان نباشد، ولی باید هر موضوع و مسئله‌ای را از نظر معرفتی، فلسفی و علمی مطرح، جست‌وجو و بررسی کرد تا به حقیقت و نتیجه‌ای قابل قبول، عامه و خاصه‌پسند برسیم.

خواندن کتاب لوح خیال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند سخنان بزرگان را در قالبی کوتاه بخوانند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لوح خیال

«در تمامی ادیان الهی و قانون اساسی کشورها عدالت اجتماعی در نظر گرفته شده است حتی در بسیاری از فرقه هایی که توسط بعضی مردم ایجاد شده به نوعی از عدالت و اجرای آن اعتقاد دارند هر چند که شاید در باطن به آن عمل نشود اما عدالت همیشه شعار وکلمه ای زیبا برای همه حکومتها ی الهی و حتی غیر الهی بوده و خواهد بود و اگر حکومتی یا جامعه‌ای از اجرای عدالت میان مردمش کوتاهی کند اعتقادات دینی آن جامعه در کوتاه مدت از بین خواهد رفت و خود بخود مردم به بی راهه خواهند رفت پس عدالت را باید پایه و رکن اصلی قانون هر جامعهٔ بزرگ یا کوچک دانست.

***

متاسفانه بعضی از رهروان فلسفه و فیلسوفان اگر می‌توانستند کتابهائی سنگین تر از جبر، آمار، ریاضیات، هندسه و مثلثات را کشف و وارد فلسفه میکردند تا فهم ساده فلسفه برای عموم مردم سخت تر شود و مردم را بیشتر از فلسفه بترسانند، اکثر افرادی که حتی دستی بر قلم دارند با شنیدن اسم فلسفه دست و دلشان میلرزد و میگویند من سراغ فلسفه نمی روم در اصل اینگونه افراد یا از حقیقت میگریزند یا فهم فلسفه را ندارند یا نمیخواهد خودشان را در یافتن حقیقتها به زحمت بیاندازند.

***

بیان واقعیت‌های اجتماعی بدون هیچگونه جانبگرایی از گروه‌های سیاسی، یکی از وظایف هر فیلسوف و جویشگر راه حقیقت است.

***

هیچگونه فلسفه ای در حکومتهای کمونیستی وجود ندارد چون تفکری جز کار و تولید وجود ندارد هر چند کار و تولید در اسلام جهت ارتقاء رزق مردم تعریف و تشویق شده است و انسان را به تعالی میرساند و میتوان از کار و تلاش به معنویات نیز رسید اما کار و تولید در کشورهای سوسیالیستی هیچ گونه و جاحتی در رویه ارتقائ زندگی مادی و معنوی مردم نداشته و سود کار مردم معلوم نیست جهت چه کار سیاسی و قدرت طلبی هزینه میشود.

***

به نظر من دروغ بزرگترین بی عدالتی میتواند باشد.

***

حاکمان کشورهای کمونیستی انسان ها را همانند موریانه و زنبور عسل تربیت مینمایند و هر گروهی از افراد جامعه را فقط برای یک نوع کار می‌گمارند که تا آخر عمرشان باید بدون لذت بردن از زندگی و زیبایی های آن، همان کار یکنواخت را ادامه دهند تا وقتی که از دنیا بروند.

***

روشنفکری هیچ ارتباطی با اصل تجدد و تکنولوژی ندارد.

***

روشنفکری مسئلهٔ دیگر است و تجدد و تکنولوژی مسئله ای دیگر، روشنفکری با این دو تداخلی نمی‌تواند داشته باشد.

***

برخی از فیلسوفان فلسفه را آنقدر پیچیده می‌کنند تا مراتب علمی خود را بالا ببرند و این در صورتیست که درک هر فلسفه ای ا ز آب خوردن راحت تر است، فلسفه را نباید سخت جلوه داد.»