کتاب انتهای راهرو
معرفی کتاب انتهای راهرو
کتاب انتهای راهرو نوشتهٔ احمد مهرابی است و موسسه آموزشی تالیفی ارشدان آن را منتشر کرده است. انتهای راهرو روایت خاطرات ده پرستار داوطلب بخش کروناست که توسط احمد مهرابی نوشته شده است. این کتاب حال و هوای پرستاران و بیماران بخش کرونا و مسائل مرتبط به ایشان در داخل و خارج از بخش را روایت میکند که بهصورت شانزده خاطرهٔ داستانی نوشته شده است.
درباره کتاب انتهای راهرو
بحران کرونا در تاریخ بشر فراموش نخواهد شد و تاریخ در مورد عملکردهای جوامع و اقشار مختلف قضاوت خواهد کرد. باتوجه به ممنوعیت بهداشتی ورود به بخش کرونا برای عموم، حال و هوای بیماران بستری و تنهامانده و نیز تلاشها و شرایط پرسنل بخش کرونا که همهکارهٔ بیماران کرونایی بستری محسوب میشدند برای جامعه میتواند جذاب باشد. در طول مدت بحران کرونا تقدیر و تحسین زیادی از کادر درمان صورت گرفت؛ اما بهصورت شفاف باید پرسید لیاقت تحسین برای کدامین عملکرد کادر درمان حقیقتا میتواند مصداق داشته باشد؟
احمد مهرابی در این کتاب تلاش دارد بخشهای ناگفته و پنهان از دید عموم را در قالب خاطرات داستانی با روایت پرستاران داوطلب بخش کرونای شهرستان فیروزآباد فارس شفافتر سازد. در این کتاب علاوه بر بیان ایثارها و خدمات کادر درمان، مسائل جامعهشناختی و روانشناختی که در طول بحران کرونا در جامعه بهوجود آمد هم قابل رهگیری و مشاهده است. مسائلی که پرسنل، بیماران و خانوادههای آنها مبتلا به آن شدند و بعضا از دید جامعه مخفی ماند.
خواندن کتاب انتهای راهرو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ مردم بهویژه علاقهمندان به شناخت دقیقتر بحران کرونا و عوارض اجتماعی و فردی آن و نیز علاقهمندان به سرگذشتها، تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی توصیه میکنیم.
درباره احمد مهرابی
احمد مهرابی متولد ۱۳۵۴ در یکی از شهرهای جنوبی استان فارس است. او بهواسطهٔ تحصیل در رشته فیزیوتراپی، عضو کادر درمان بیمارستان شهر فیروزآباد و بهطور مستقیم در بخش کرونا حضور داشته و با پرسنل و بیماران بخش کرونا در ارتباط بوده است. بهواسطهٔ علاقهٔ جامعهشناختی او و تحصیل تا مقطع کارشناسی ارشد جامعهشناسی، نگاه میانرشتهای و چندجانبهای را به بحران کرونا و تاثیر آن بر افراد و جامعه داشته است. او همچنین در این کتاب، پیوند بین مسائل و روحیات درونی کادر درمان با واقعییت بیرونی را به تصویر کشیده است.
بخشی از کتاب انتهای راهرو
بعد از فوت بیمار بواسطه مسوولیتم و قوام بخش، جلو پرسنل مجال بروز احساسات را نداشتم. از درب انتهای بخش وارد فضای آزاد شدم. هوا در حال روشن شدن بود و ستارههای در حال خاموشی آخرین عکسهای سحرخیزان را میگرفتند تا گواهی باشند برای فردا و فرداها. رو به ستارهای که خط سیرش از بخش کرونا تا آسمان رسیده بود ایستادم و از پشت پرده اشک دور از چشم پرسنل ماسک را از روی صورتم برداشتم و گفتم: من شکوفه روشن هستم.
از اتاق بیمار به وسعت دیدی که پنجره شرقی در اختیارم میگذاشت تنهاییام را نظاره میکردم. یکی از پرسنل صدایم کرد. انگار یخ زده بودم و حس و حال برگشتن به ایستگاه پرستاری وکار را هم نداشتم. روی میله پرچم آموزشگاه مجاور بیمارستان، پرچم سه رنگی باد میخورد یعنی یک ایران برایم دست تکان میداد و با هر تکان غمی از دلم میزدود. از شدت شوق تمام تنم میسوخت.
فهرست کتاب انتهای راهرو از این قرار است:
-مقدمه
-انتهای راهرو شرقی
-باند
-شب زده
-سرو سفید
-ماسک
-غرور و غفلت
-به وقت کرونا یک
-پرچم
-گل بادام
-مثل پادنا
-شعر و شانه
-نیلوفرانه
-پنج وارونه
-به وقت کرونا دو
-چشمه احساس
-همراه با ستارگان
-سرباز
-دل آرا
-فاصله اجتماعی
-سلام
-ظاهر و باطن
-عکسها و دستنوشتهها
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
نظرات کاربران
تاریخ را با مرهم خود بی بدل کردیم در انتهای راهرو هم را بغل کردیم... این کتاب فوق العاده زیبا ست.
سلام ...تلاش شما برای انعکاس تلاش های کادر درمان قابل تحسین هست ...خدا قوت
بنام دوست.خیلی جذاب بود.ارادتم به کادر درمان بواسطه اینهمه ایثار خیلی خیلی بیشتر شد.واقعا ماههای اول شروع کرونا که وحشت همه را تحت تاثیر قرار داده بود داوطلب شدن برای بخش کرونا ایثار بزرگی بوده است.از فداکاریهای همه افراد ذکر
سلام و درود. خاطرات جذابی بود. روزهای کرونایی بخصوص اوایل ، توی تاریخ میمونه.آیندگان از ان روزها یاد میکنند.این کتاب گوشه ای از آن روزها را در تاریخ زنده نگه میدارد.
نثر کتاب بسیار روان و بدون تکلف و خاطرات فارغ از هر گونه بزرگنمایی وخیال پردازی نگارش گردیده . بسیار عالی و به همه دوستان مطالعه کتاب را توصیه می نمایم ...
لطفا این کتاب رو تو بی نهایت بذارین ممنون
یاد و خاطره همه مجاهدان جاودان باد.