کتاب من او شدم
معرفی کتاب من او شدم
کتاب من او شدم نوشتهٔ رضا کلانتر است و نشر آرنا آن را منتشر کرده است. این کتاب بازخوانی و شرح ابیاتی از دیوان شمس و مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی با نگاهی به مفهوم گذار و بازگشت قهرمان است.
درباره کتاب من او شدم
در کتاب من او شدم، بازگشت قهرمان و تاثیر او بر جامعه در آثار مولانا، بهویژه مثنوی و دیوان شمس بررسی شده است. مولانا با طرح مباحث اخلاقی و اجتماعی در قالب شعر و تمثیل بهراحتی مفاهیم عمیق عرفانی را به مخاطب خویش انتقال میدهد. انسان در حالات و زمانهای مختلفی مانند خواب، غم، انتظار و یا سفر به مرحله و موقعیتی از تحول و تغییر در زندگی میرسد که قابل مقایسه با زمان قبل از آن نیست. نمونهٔ بارز این تحول، وحی الهی به پیامبران است که در این کتاب به تعدادی از معروفترین آنها اشاره شده است.
در کتاب ارزشمند مثنوی معنوی، اثر جلالالدین مولوی، داستانهای بسیار شیرین و آموزندهای به صورت تمثیل بیان شده است. شخصیت منحصر به فرد و آثار بی نظیر مولانا جلالالدین محمد بلخی، علاقهمندان زیادی در میان مردم، به ویژه جوانان و نوجوانان دارد. در کتاب من او شدم، تلاش شده، تا دیوان شمس و مثنوی که از معروف ترین آثار مولانا هستند، از چشمانداز و زاویه ادبیات عرفانی بازخوانی شود. دراین کتاب، همچنین به حوادث و اتفاقات مهم زندگی مولانا، به اختصار و به شکل بسیار کوتاه و گذرا پرداخته شده است. ادبیات فارسی در قرن هفتم هجری، از نظر کیفیت و غنای شعر و نثر، و همچنین ازجهت شخصیت ها و شاعرانی که در این سده زندگی میکردند، از بهترین و با شکوهترین فصلها در تاریخ ادبیات ایران به حساب میآید. هر محقق و پژوهشگری که قصد دارد شخصیتها و آثار قرن هفتم هجری را بررسی کند، خیلی زود در مییابد که مسئله بازگشت قهرمان و گذار، شکوه و ابهت ویژهای در ادبیات عرفانی و بهویژه در قرن هفتم هجری دارد. با وجود اینکه گذار و گذر و بازگشت، جلوه و بازتاب زیادی در آثار بزرگان ادبیات، هم در نظم و هم درنثر داشته است، آن طور که شایسته و سزاوار باشد، حق مطلب ادا نشده است. درتاریخ بسیار کهن و چندهزارساله ادبیات فارسی، شاعران و نویسندگان بسیاری در زمینه بازگشت و گذار، آثار درخشان و ارزشمندی خلق کردهاند که باعث افتخار ایران و ایرانی است. فردوسی، نظامی، سنایی، خیام، عطار، سعدی، حافظ و مولانا، نمونههای شاخص و ممتازی از ادیبان و ستارگان درخشان آسمان تاریخ ادبیات فارسی ایران هستند. این بزرگان، هرکدام سهم بسیار مهم و قابل توجهی در بالابردن کیفیت شعر و نثر فارسی و غنای بیشتر آن داشتهاند. شخصیت بزرگ و بینظیری مانند مولانا، باعث افتخار و سربلندی ادبیات فارسی و شکوفایی دوبارهٔ عرفان اسلامی در ایران و دیگر نقاط جهان شده و دراین زمینه، در قله و اوج ادبیات عرفانی قرار دارد. آثار مولانا را میتوان از زاویههای مختلف، مورد نقد و بررسی قرار داد.
خواندن کتاب من او شدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مولانا و پژوهشگرانی که در زمینهٔ آثار مولانا فعالیت میکنند پیشنهاد میکنیم.
درباره مولانا جلالالدین محمد بلخی
عارف و شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم هجری، آثار گرانبهایی در زمینههای مختلف اخلاقی و اجتماعی به شعر و نثر دارد. مثنوی معنوی، دیوان شمس، مجالس سبعه، فیه ما فیه و مکاتیب معروفترین آثار مولانا هستند.
بخشی از کتاب من او شدم
وقتی مفاهیم اسطوره و حماسه که ارتباط معنایی نزدیکی با پاگشایی دارند، یادآوری شد، به موضوع اصلی یعنی پاگشایی میرسیم. اگر بخواهیم تعریف ساده و مختصری از پاگشایی داشته باشیم باید بدانیم: یک انسان زمانی که یک مرحله یا دوران از زندگی و عمرخود عبور میکند و وارد دوران جدید با شرایط وفضای متفاوت از قبل میشود، نوعی پاگشایی برای او اتفاق افتاده است. این پاگشایی و اتفاق ممکن است گذشتن ازیک مانع یا شرایط سخت زندگی، یا وارد شدن انسان به دوره ای خاص مانند ازدواج، خواب، یا مرگ باشد.
آیین پاگشایی و مراسم مرتبط باآن، و چگونگی ورود انسان به این مرحله درجوامع و فرهنگ های مختلف به صورت های متفاوت برگزار میشود. برای نمونه، مراسم پاگشایی کردن را در یکی از قبایل آفریقا ذکر میکنیم:
«در بین قبایل امامباوه، ویناموانگا، الونگو و سایر قبایل فلات بزرگ واقع در غرب دریاچه تانگانیکا [زییر]، وقتی دختری درمییابد که بالغ شده است، بلافاصله کلبه مادرش را ترک میکند و در بوته زار پرپشت نزدیک دهکده مخفی میشود، صورتش را با پارچهای میپوشاند و سخت میگرید. یکی از زنان مسن تر- که مجری مراسم است و ناچیمبوسا نامیده میشود- دنبالش میآید و برسر گذرگاهی اجاقی درست میکند و ترکیبی از انواع گیاهان را در قابلمه ای بار میگذارد و میجوشاند. شب هنگام، دختر را به پشت میگیرد و به کلبه مادرش میآورد. وقتی، دوره چند روزه سنتی سپری شد، دختر اجازه دارد که پس از شستن و پاک کردن کف کلبه، دوباره آشپزی کند. اما درماه بعدی، تدارک پاگشایی دختر کامل میشود. دختر نوبالغ باید سراسر دوره پاگشایی را در کلبه اش به سر ببرد و پیرزنان، سخت از او مراقبت میکنند و هر جا برود همراهش میروند و مراسم حداقل یک ماه طول میکشد. در ضمن دوره عزلت، زنان دهکده در کلبه مادر به طبل زدن و آواز خواندن میپردازند و هیچ مردی جز گویا پدر دوقلویی حق ورود به آنجا را ندارد. مجری مراسم و زنان مسن، واقعیات اساسی زندگی، وظایف زناشویی، آداب رفتار و معاشرت و مهمان نوازی را که یک زن متأهل باید رعایت کند به او میآموزند. دختر، همچنین باید به آزمایش هایی چون پریدن از مانع، عبور دادن سر از میان حلقه خار و مانند آن تن دردهد. درسهایی که فرا میگیرد با نقاشی گلین حیوانات و اشیای رایج در زندگی محلی همراه است. علاوه بر این، مسؤول آموزش، دیوارهای کلبه را با تصاویر ابتدایی میآراید که هر کدام معنا و پیام خاصی دارد که دختر باید بفهمد و بیاموزد...
وقتی نخستین نشانه های بلوغ در دختری ظاهر میشود، گورانی های جنوب برزیل در مرز پاراگوئه، او را در ننویی میدوزند و فقط سوراخی را باز میگذارند تا نفس بکشد. دخترک، در این وضع که چون جنازه در لفافی پیچیده شده است، دو سه روزیا تا زمانی که نشانههای بلوغ هنوز ادامه دارد به سر می برد.» (فریزر، ۱۳۸۳).
با مطرح کردن این مباحث میتوان چنین برداشت کرد که پاگشایی، جریان یاحالتی است که دردرون یک شخص اتفاق میافتد و او را یک مرحله جلوتربرده وانسان رابه سطح بالاتری میرساند. چه بسا ممکن است برخی اشخاص تاب این آزمایش وابتلا رانداشته باشند و در همان مرحله و سطح قبلی بمانند. ارجاع این بحث به سخنان ارزشمندوکارشناسانه جوزف کمبل که در زمینه پاگشایی، مطالعات وتحقیقات بسیاری انجام داده و به نوعی فصل الخطاب این موضوع است، میتواند بسیار راهگشا می باشد: «مرد میان سال محترم و متأهلی میگوید: در خواب دیدم که میخواهم وارد باغی شگفت انگیز شوم، ولی نگهبانی مقابل باغ ایستاده بود و اجازه ورود نمیداد. دیدم دوستم، فرولین الزه، داخل باغ است و دستش را از آن طرف دروازه دراز کرده تا به من برساند. ولی نگهبان نگذاشت، بازوی مرا گرفت، به طرف خانه راهنمایی کرد و گفت: عاقل باشی، به هر حال میدانی که نباید این کار را بکنی، این رؤیا، اولین جنبه نگهبان آستانه، یعنی جنبه حمایتگر آن را نشان میدهد، بهتر است انسان هیچ وقت نگهبان مرزهای تعیین شده را به چالش نخواند. ولی از سوی دیگر، فقط با خروج از این مرزها و برانگیختن دیگر جنبه نابودگر همین نیروست که میتوان زنده یا مرده، وارد حیطه تجربه های نو شد. سفر، همیشه و همه جا، عبور از حجاب دانسته ها به سوی ناشناخته هاست. نیروهای نگهبان مرزهای خطرناکاند و روبه رو شدن با آنها مخاطره انگیز است، ولی برای آن کس که شایستگی و شجاعت لازم را دارد، خطری وجود ندارد»(کمبل، ۱۳۸۸).
بدون شک سفر کردن و رفتن به مسافرت در میان فرهنگ های مختلف نشانه پختگی و به عبارتی گذشتن از آزمون های سخت میباشد. در فرهنگ ایران زمین هم سفر را بسیار بارزش میدانند ومسافرت کردن نوعی عبور و پاگشایی محسوب میشود. انسان با سفر کردن و عبور از سرزمینهای مختلف، با آداب و فرهنگ مردم دیگر نقاط آشنا میشود و به این صورت صاحب تجربه و پختگی بیشتر میشود.
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه