کتاب موفق شدن فراتر از قانون جذب

کتاب موفق شدن فراتر از قانون جذب نوشتهٔ محسن اسدی است و انتشارات نظری آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب موفق شدن فراتر از قانون جذب

حتما کتاب‌های موفقیت را خوانده‌اید، یا فیلم‌های آموزشی دراین زمینه را دیده‌اید، یا در سخنرانی‌های موفقیت شرکت کرده‌اید. یا اطلاعاتی در این موضوع دارید. چقدر این قانون را در زندگی خود به‌کار بسته‌اید؟ آیا جوابی هم گرفته و به آرزوهایتان رسیده‌اید؟ اگر جوابتان مثبت است که هیچ. اگر جوابی نگرفته‌اید، شاید به این خاطر است که ایمان قلبی به کارا بودن این قوانین ندارید. در این گونه امور توصیه می‌شود که باید ایمان کامل داشته باشید که این قانون کار می‌کند اما چگونه؟ اگر هم فقط این قبیل موضوعات به گوشتان آشناست و به آن اعتماد ندارید، خواندن این کتاب را به شما توصیه می‌کنیم. کتاب‌های متفاوت و فیلم‌های آموزشی در چند مورد مشترک هستند: به هر موردی که با احساس فکر کنید، آن را به‌دست می‌آورید! مثبت‌اندیش باشید! به مواردی که از آنها متنفرید فکر نکنید! افکارتان را به کائنات بسپارید! و... . استدلالشان این است که هر فکری موج خاصی دارد و در دنیا منتشر می‌شود و اتفاقی که دوست دارید برایتان بیفتد را به شما نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند. اما زدن حرف‌های ماورایی دلیل خاصی را طلب نمی‌کند و با توجیه قابل ارائه است. قبول که هر فکری یک فرکانس دارد، اما چگونه یک موج بر یک جسم تأثیر می‌کند. موج و جسم از جنس یکدیگر نیستند. در علم شیمی یک اصلی وجود دارد مبنی بر اینکه: «همجنس، همجنس را حل می‌کند» و اگر این اصل را گسترده کنیم می‌توانیم بگوییم که هر چیزی روی همجنس خود می‌تواند اثر بگذارد. یعنی موج، موجی از جنس خود را جذب می‌کند. و اجسام نیز یکدیگر را جذب می‌کنند. به فرض موج فکری ما یک جسم را به سمت ما جذب کند. چگونه می‌تواند یک اتفاق یا یک موضوع غیر مادی را به سمت ما جذب کند؟ 

اصلاً چگونه متوجه شویم که داریم فکر می‌کنیم. چگونه فکر را از تخیل جدا کنیم. مگر نمی‌گویند که هر فکری فرکانس مختص خودش را دارد. هر موقع که ما به هدفمان فکر می‌کنیم با جزئیات جدید است، یعنی هر دفعه موج جدیدی ساطع می‌شود و هر دفعه ما در نقطهٔ شروع قرار می‌گیریم و هیچ وقت هدف به ما نزدیک نمی‌شود چون موج ساطع شده تازه آن را پیدا می‌کند! حتی اگر بشود قبول کرد که فکر ما موج خاصی را ساطع می‌کند، این موج هدف (صرف‌نظر از مادی یا غیر مادی) را به سمت ما می‌کشد، پس وظیفه و تلاش ما چه می‌شود؟ مگر می‌شود بدون تلاش به هدفی رسید؟ و چون نقش تلاش در رسیدن به هدف غیر قابل انکار است، پس تمام این توصیه‌ها و رهنمودها جنبهٔ تلقینی و خوشبینی به هدف پیدا می‌کند! و می‌توان بدون اینکه دلمان را به اینگونه حرف‌های موفقیتی خوش کنیم، در راه هدف تلاش نموده و به آن دست پیدا کنیم. البته منکر این نیستیم که اینگونه تلقینات باعث بالا رفتن روحیه و امید در راه رسیدن به هدف می‌شود. اشخاصی که کتابی می‌نویسند یا سمیناری اجرا می‌کنند با موضوع موفقیت، بسیار تأکید دارند بر موارد ذکر شده! 

در این کتاب می‌خواهیم رابطهٔ علمی بین امواج، فکر، نزدیک شدن هدف و تلاش را با توجیهات علمی پیدا کنیم. با کنارهم گذاشتن اطلاعات به‌دست آمده و مقداری استدلال‌ها به نتایج قابل توجهی دست یافتیم. نتایجی که امواج ساطع شده از مغزمان را با هدف و تلاش پیوند واقعی می‌دهد. در واقع موضوع اصلی در این کتاب به‌دست آوردن موفقیت نیست بلکه بررسی و ارائهٔ مطالبی است که برای ما روشن سازد می‌توان به اینگونه شیوه‌ها اعتماد کرد؟ و انتشار امواج هدف چقدر در به‌دست آوردنش نقش دارد. و به‌طور کلی باید ما را به یقین برساند، چون استدلال‌های علمی در میان است. این یقین می‌تواند ما را قانع کند که از روش‌های فکری و موفقیتی برای رسیدن به مقصود، باید بهره بگیریم یا فقط تلاش خودمان کافی است! این خیلی مهم‌تر از موفقیت است و حرف اصلی این کتاب به‌دست آوردن ایمان و یقین است. یعنی ما ایمان قلبی و اطمینان کامل داشته باشیم که به هدف به طور قطع خواهیم رسید.

مطالب ارائه شده برای بررسی این موضوع از علوم مختلف شیمی، فیزیک، پزشکی و... گرفته شده است. در قرن حاضر علوم مختلف آن‌قدر به‌هم نزدیک شده‌اند که دیگر مرزی برای آن‌ها نمی‌توان تصور کرد و به اصطلاح، برای بررسی از تلفیق علوم بهره می‌بریم. چون این کتاب برای استفاده عموم مردم تألیف شده، سعی شده تا مطالب علمی را به زبان ساده و فارغ از پیچیدگی‌های علمی بیان شود. 

خواندن کتاب موفق شدن فراتر از قانون جذب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کسانی که به قانون جذب اعتقادی ندارند مناسب است.

بخشی از کتاب موفق شدن فراتر از قانون جذب

با برخی واقعیت‌های اثبات شده در دنیای علم آشنا شدیم. اکنون ارتباط آنها را با بدست آوردن هدف بیان می‌کنم.

امواج ساطع شده از مغز ما برای هر فکر و تصویری حتی با جزئیات، منحصر به فرد است و امواج ثبت شده فردی که به خودروی قرمز فکر می‌کند متفاوت است با امواج ساطع شده از مغز همان فرد که به همان خودرو با رنگ سیاه فکر می‌کند. این رفتار بسیار شبیه به تفاوت امواج ساطع شده از همان خودروها است و امواج ساطع شده از خودروی سیاه متفاوت است از امواج ساطع شده از همان مدل خودرو با رنگ قرمز.

طبق قوانین فیزیک امواج هم فاز و هم جنس یکدیگر را جذب می‌کنند. جنس امواج تمام انسان‌ها یکی است. وقتی سیگنالی از مغز ساطع می‌شود، با سرعت نور در فضا سیر می‌کند و هنگامی که به سیگنال‌های موجود در فضا برخورد کند، اگر با آن سیگنال‌ها همفاز و همسان باشد جذب آنها می‌گردد. این جذب باعث تشدیدشدنشان شده و ارتباط شمارا با انسان‌های دیگر که در رابطه با فکر شما هستند، برقرار می‌کند و باعث نزدیک شدن شما به هم می‌شود. این انسان‌ها در رسیدن شما به هدفتان بسیار مؤثرند.

به طور منطقی می‌شود قبول کرد که وقتی ما سیگنالی را در فضا منتشر می‌کنیم، این موج انسان‌هایی که فرکانس سیگنال مغزیشان با فکر ما یکی یا مشابه است را به سمت ما جذب می‌کند. اما درست است که اشیا از خودشان امواج الکترومغناطیسی منحصر به فرد ساطع می‌کنند ولی چون منبع تولید این امواج و فرکانسشان متفاوت است از امواج مغزی انسان، چگونه می‌توان آنها را جذب نمود؟

پاسخ این سؤال را شخصی از کشور ژاپن به نام دکتر ماسارو ایموتو با آزمایشات تجربی و قانونی، که مورد قبول مجامع علمی است را داده.

موضوع آزمایشات ایشان درمورد تأثیر امواج فکری انسان بر نحوه شکل گیری مولکول‌های آب هنگام یخ بستن یا به اصطلاح کریستالیزه شدن است. دکتر ایموتو نتایج جالبی گرفت که چند مورد از آنها را بیان می‌کنیم:

- ابتدا بدون اینکه درمورد چیز خاصی فکر کند، آبهایی را از مناطق مختلف جمع‌آوری نمود و آنها را کریستالیزه کرد و عکس آنها را توسط دوربین‌های الکترونی گرفت. عکس‌های متفاوتی علی‌رغم یکسان بودن فرمول مولکولی آب مشاهده کرد.

- سپس در حضور همان آب‌ها فکرهایی با اساس و بار منفی منتشر کرد و از آنها عکس گرفت. این بار هم تمام آب‌ها شکل‌های متفاوت به خود گرفتند با یک ویژگی مشترک: همه شان شکل‌های نامنظم و ناهنجارداشتند. آزمایش را تکرار کرد و در حضور همان آب‌ها فکری با بار مثبت منتشر کرد. مانند آزمایش قبل شکل کریستال‌های آب متفاوت بود ولی مورد مشترکی داشتند: شکل همه منظم، زیبا شده بود.