کتاب مهمان بابا
معرفی کتاب مهمان بابا
کتاب مهمان بابا نوشته آمنه بهمرد است. این کتاب را انتشارات آذرفر برای کودکان علاقهمند به داستان منتشر کرده است.
درباره کتاب مهمان بابا
این کتاب داستان یک خانواده است. دیار وژیار برادرای دوقلواند و که خیلی باهم صمیمیاند و بدون همدیگر آب نمیخورند. آنها یک خواهر بهنام ژینا دارند اما با خواهرشان روابط دوستانهای ندارند و مدام او را آزار میدهند و کتک میزنند و به او می گویند او باعث مرگ مادرشان شده است. چون مادرشان بعد از بهدنی آوردن ژینا بیمار شده و از دنیا رفته است. اما مادربزرگ که روزها برای مراقبت از آنها بهخانهشان میآید میگوید اینطور نیست. بچهها آنقدر اذیت میکنند تا اینکه پدر و مادربزرگ یک تصمیم بزرگ میگیرند. پدر میخواهد دوباره ازدواج کند و همین موضوع دردسرهای بعدی و بزرگتری را میسازد.
خواندن کتاب مهمان بابا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مهمان بابا
میگوید: پسرم طفلکیها را ولشان کن. بیا بشین کارت دارم. بعد پچ پچی کرد. بچهها هم به لبهای چروکیده مامان بزرگ زل زده بودند. حس میکردند مادر فرمان میدهد و پسر مقاومت میکند. بعد بابا بلند شد. رفت آشپزخانه. گفت: حالا بیایید. غذا بخوریم وقت زیاد است واسه حرف زدن. سرد میشهها، بچهها خیلی کنجکاو شدند الان نوبت آنها بود. که زیر گوش هم پچ پچ میکردند. ژینا را برای کارآگاهی پیش مادربزرگ فرستادند. ولی مادربزرگ خیلی با تجربهتر از این حرفها بود. وقتی ژینا دست خالی پیش برادرا برگشت یه کتک حسابی خورد. تا اینکه صدای مادر بزرگ بلند شد بچهها، دلم گرفته مواظب خواهرتان باشید. من با پدرتان، تا پارک آن طرف خیابان میروم و زود برمیگردم. چشمای ژینا گرد شد. واقعا! اینا میخواهند منو پیش این دوتا گودزیلا تنها بگذارند؟ بروند. امکان نداره! تا دوید برود دنبال آنها دوبرادر ازگوشهی لباسش گرفتند. گفتند: ژینا بیا کاریت نداریم. باید کاری کنیم اینا خیلی مشکوک هستند. وقتی کمی دور شدند میرویم دنبالشان برو حاضر شو هر سه شیطون بلا حاضر شدند. از خانه زدند بیرون دنبال بابا و مادر بزرگ. با فاصله کمی از آن ها، راه میرفتند گاهی که مادر بزرگ نفس تازه میکرد. بچهها پشت دیوار قائم میشدند.
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه