کتاب ماه نشین

کتاب ماه نشین نوشتۀ مجتبی نیک‌سرشت است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.

درباره کتاب ماه نشین

مجموعه داستان «ماه نشین» اثر مجتبی نیک‌سرشت نیز از همین منظر قابل‌تأمل می‌نماید. نویسنده‌ای جوان که هم فرم‌ را خوب می‌شناسد و هم زبانی به‌قاعده و رشدیافته دارد و هم نگاهی تیزبین و خاص برای یافتن موضوعاتی که خود بستر روایت دغدغه‌هایش باشند.

ماه نشین بیش از هر چیز قصه شخصیت‌هاست، روایت درون آدم‌ها، بازکاوی آنچه در دل‌وجان قهرمان‌ها می‌گذرد. نیک‌سرشت، با وسواسی مثال‌زدنی به عمق روان شخصیت‌هایش می‌رود و چنان اسرار خاص و یکتایی را بیرون می‌کشد که مخاطب بیش از آنکه مقهور حادثه‌ها باشد متأثر از درک روان آدم‌هاست. آدم‌هایی که بسیار به مخاطب نزدیک‌اند و قابل رصد در جامعه پیرامون.

این مجموعه داستان، نویدبخش آینده‌ای ستودنی برای این نویسنده جوان است. نویسنده‌ای که خوب و دقیق می‌بیند و زیبا و روان بازمی‌آفریند.

خواندن کتاب ماه نشین را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به مجموعه داستان‌های کوتاه می‌توانند از خوانندگان این کتاب باشند.

درباره مجتبی نیک سرشت

مجتبی نیک سرشت متولد سال ۶۴ ، اهل گرمسار و کارشناس ارشد عمران است. وی نفر ششم جشنواره شعر انتظار استان سمنان تیر ۹۳، نفر دوم جشنواره ادبیات داستانی بسیج استان سمنان ۹۰، نفر دوم جشنواره ادبیات داستانی بسیج استان سمنان ۹۳، نفر دوم جشنواره شعر دفاع مقدس استان سمنان ۹۴، منتخب در جشنواره داستان کوتاه کبوتر حرم سال ۸۶ ۸۷ ۸۸(کشوری) و برگزیده بسیاری عناوین دیگر است.

بخش‌هایی از کتاب ماه نشین

ـ نه به خدا راست می‌گویم. سخته لفظ قلم حرف بزنم.

ـ شما هرطور راحت هستید صحبت بفرمایید.

ـ چشم! روستای ماه یکی از روستاهای خورشید هست؛ داخل کهکشان راه شیری!

ـ معلوم است شما وقت بیکاری خود را با اتلاف وقت دیگران می‌گذرانید! شب به خیر.

ـ نه صبر کن! الان برات موقعیتش رو می‌فرستم.

ـ لزومی ندارد!

ـ ۳۵°۲۰'N ۵۲°۲۵'E

ـ این که موقعیت گرمسار است.

ـ جدی؟!

ـ بله این موقعیت جغرافیایی یکی از شهرهای استان سمنان است. قرار نبود به هم دروغ بگوییم. شما گفتید مشکل دارید و وقت ملاقات می‌خواهید. من هم گفتم تمام مشاوره‌های من مجازی است و امکان ملاقات حضوری وجود ندارد. برای همین داریم صحبت می‌کنیم. برای اینکه شما مشکلت را مطرح کنی. نه اینکه با جمله‌های چرت‌وپرت وقت مرا بگیری و موقعیت جغرافیایی شهر مادری مرا که از آن بدم می‌آید برایم بفرستی و بگویی این روستای شماست. اسمش هم ماه است.

ـ من هم دارم مشکلم رو می‌گم. من چه‌کار کنم شهر مادری شما با روستای ما داخل یک موقعیت جغرافیایی هستند! بعدش شما خودت گفتی از هرجا دوست داری شروع کن. من چه می‌دونستم اسم روستای من رو بشنوید به هم می‌ریزید.

ـ من به هم نریخته‌ام. وقتم برایم ارزشمند است.