دانلود و خرید کتاب آی سودا ناهید گلکار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آی سودا اثر ناهید گلکار

کتاب آی سودا

نویسنده:ناهید گلکار
انتشارات:نشر داستان
امتیاز:
۳.۹از ۳۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آی سودا

کتاب آی سودا نوشته ناهید گلکار است. این کتاب روایتی جذاب از بخشی از اتفاقات حقیقی در تاریخ معاصر ایران است که در انتشارات داستان منتشر شده است.

درباره کتاب آی سودا

این کتاب برگرفته از اتفاقات واقعی است که در زمان رضاشاه رخ داده است و داستان نوه جانی‌خان قشقایی و شجاعت‌های او را روایت می‌کند. وقتی یکی از قزاق‌های رضاخان آی‌سودا را می‌بیند، به او علاقه‌مند می‌شود و چون رضاخان در آن دوران با قشقایی‌ها درگیر بود، به این بهانه این قزاق در میان شلوغی و درگیری، دختر را می‌دزد و به تهران می‌آورد. داستان پیش می‌رود و نامزد آی‌سودا به نام ایل‌خان برای نجات او راهی تهران می‌شود او برای نجات معشوقش آمده است و تلاش می‌کند موفق شود. 

خواندن کتاب آی سودا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات عاشقانه و تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آی سودا

موقع جشن و پایکوبی زن و مرد دور آتیش دست به دست هم می دادیم وبا یک ریتم، که همه بلد بودیم می رقصیدیم. دستمال روی هوا تکون می دادیم و پا روی زمین می کوبیدیم.

آنا چند پیاله بزرگ داد دستم و گفت: از خیک ماست بریز و بیار ماست ها رو در آوردم، اما طوری که هر دو دستم پر از ماست شد. همین طور که انگشت هامو لیس می زدم و عاشق این کار بودم رفتم به چادر مون تا خودمو برای شب آماده کنم. چهار صندوق بزرگ توی چادر ما بود که لباس های من و آنا توی یکی از اونا بود. پیراهن سبز رنگ بلند و پر زرق و برقی داشتم که با تور سبز آماده کردم. موهامو شستم و شونه زدم همین طور که توی آینهٔ دایره شکل پایه بلند خودمو نگاه می کردم چند تا سیلی زدم روی گونه هام تا سرخ بشه و به خودم با ناز نگاه کردم. داشتم برای نگاهی احتمالی به ایلخان تمرین می کردم، این احساسم دوست داشتم و لبخند رضایت مندی روی لبم نقش بست.

وقتی داشتم حاضر می شدم، از درز چادر نور آتیش بزرگی که بر پا شده بود، بهم نوید اومدن ایلخان رو داد. همان موقع، صدای تار ایل اوغلو بلند شد و دهل‌زن‌ها به طبل می کوبیدن و ایل رو به جشن و رقص دعوت می کردن. چند بار لبم رو گاز گرفتم تا سرخ بشه و چادرو پس کردم و با فخر پامو گذاشتم بیرون.

یاشیل تا منو دید دوید به طرفم و مچ دستم رو گرفت و با ذوق و شوق بلند گفت: آی سودا اومد، بیا، بیا زود باش. همین طور که اون منو می کشید و همراه خودش می برد، چشم من دنبال ایلخان بود. عمداً دیر اومده بودم که چشم انتظارش بزارم. تکین با بقیهٔ مردان و زنان ایل مشغول رقصیدن بود. فوراً یک دستم رو فرو بردم توی دست اونو یک دستم هم توی دست یاشیل و شروع کردم به پا کوبیدن، هی، هی هی و با صدای طبل و دهل، هم ریتم شدم. اما چشمم به اطراف بود، نگاه می کردم تا ایلخان رو پیدا کنم. همین طور که با دایرهٔ بزرگی می رقصیدیم چشمم افتاد به مهمون های آتا که دور هم روی پشتی، کمی دورتر نشسته بودن. بساط پذیرایی جلوشون پهن بود، و چندین مرد در خدمت ایستاده بودن. آتا عبای سیاه رنگش رو دورش پیچیده بود و همین طور که قلیون می‌کشید و از میون سبیل های از بناگوش در رفته اش دودش رو بیرون می داد با مهمون هاش که پنج نفر می شدن و توماج و تیمور هم کنارشون نشسته بودن حرف می زد. نمی دونم چرا بین اونا دنبال مردی گشتم که تیمور ازش حرف زده بود، ولی قبل از اینکه بتونم تفاوتی بین اون مرد ها پیدا کنم، چرخش دایرهٔ رقص منو پشت به اونا کرد.

نظرات کاربران

کاربر ۹۰۷۷۳۷
۱۴۰۰/۱۲/۲۲

سلام خدمت دست اندرکاران برنامه ی خوب طاقچه متن داستانهای خانم گلکار بسیار روان و قابل لمس هست کتاب آی سودا که ماجرای زندگی دختری قشقایی هست د با توجه به برهه زمانی (پهلوی اول)دور از ذهن نیست ماجرای پر از فراز و

- بیشتر
math
۱۴۰۰/۱۲/۰۱

شخصیت اصلی داستان، آی سودا، اتفاقهای تلخ و ناگواری رو پشت سر هم تجربه می کنه و در واقع این کتاب، یک رمان غم انگیز و پر ماجرا و البته آموزنده است. من از طرفدارهای خانم گلکار هستم و خیلی

- بیشتر
کاربر ۵۲۶۵۳۰۲
۱۴۰۲/۰۵/۲۷

آی سودا نمی دونم چرا من این همه خانم عزیز منو دوست دارم عاشقتم عزیزم ناهید گلکار عزیزمن هر چی اثر از شما تا الان خوندم همه به دلم نشسته وقتی ننجون مرد بی اختیار کلی شیون کردم اونقدر توی

- بیشتر
کاربر ۱۴۳۱۴۴۷
۱۴۰۱/۰۶/۲۸

کتاب خوبی بود ولی یک مفدار اقرار امیز

Z _poryan
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

آی سوداروایتگرشجاعت صبوری مقاومت وایمان یک زن ایلاتی قشقایی است داستانی پرفرازونشیب که باقلمی بسیارشیواوروان نگاشته شده درحین مطالعه کتاب آنقدرجذب شخصیتهایش می شویدکه گویا سالهاست آنهارا می شناسیدوباآنهازندگانی می کنید وباپایان یافتن کتاب دلتنگ آنهامی شوید

مامان حسین
۱۴۰۱/۰۷/۲۴

میشه با قلم خانوم گلکار رفت به‌دور دست ها زمانی ک الان آرزو دارم بودم…. از قشنگ ترین کتاب هایی بود ک خوندم

کاربر ۴۵۱۹۰۲
۱۴۰۱/۰۶/۱۲

مثل دیگر کتاب های خانم گلکار عالی بود

ف ع
۱۴۰۱/۰۶/۰۳

داستان قشنگی بود آفرین.

eftikay
۱۴۰۰/۱۱/۲۵

حیف وقت و حیف پول.

لیلی
۱۴۰۰/۱۱/۲۶

بسیار کتاب کوچه بازاری و بی محتوایی است

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
گاهی برای عبور کردن از سختی ها، هرچند تلخ باید با واقعیت های زندگی مواجه شد، هرچه قدرازشون فرارکنیم اون واقعیت ها تلخ تر میشن و یک جایی توی ذهنمون می مونن و آزارمون میدن.
math
امروز هر چی میگم یادداشت کنین و همه با هم یک صدا از مردهای این جامعه بپرسید. چطورامکان داره تو در دامن موجودی که ارزش نداره بزرگ بشی و ارزش پیدا کنی؟ و چطور مردم مسلمانی هستین که بعد از این همه سال هنوز دخترهای خودتون رو زنده به گور می کنید؟ این بار نه در زیر خاک، بلکه زیر بارون تعصب کورکورانه، روحشون رو می کُشید و در حالیکه زنده هستن می خواهید که مثل مرده ها زندگی کنن. دخترهای من، انقدر بپرسین تا این ظلم به زن ها از بین بره. باید صدای شما شنیده بشه، پس اونقدر تکرار کنید تا به ارزش های خودتون برسین.
Parla Pashayy
. آدما وقتی خیلی افسرده میشن، بعضی از کارهایی را که قبلاً نمی کردن و عیب می دونستن، براشون ساده میشه و ناخودآگاه انجامش میدن. شاید هم این طوری می خوان روی زخم های خودشون مرهم بزارن اما نمی دونن همین مرهم اگر اشتباه انتخاب بشه می تونه زهری بشه که دقیقاً از همون زخم وارد بدنت بشه و تو رو بکشه
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
می دونین نظر من در مورد توت فرنگی چیه؟ درست مثل بعضی آرزوهای زندگی می مونه، ظاهر فریبنده و زیبایی داره، طعمش توی دهن می مونه و حس خوبی به آدم میده، ولی هر کدوم رو که می خوری می بینی اونی که انتظارداشتی نیست و از مزه اش لذت نمی بری و فکر می کنی بعدی خوشمزه تره ولی بازم نیست، انگار یک چیزی کم داره. گاهی بهش نمک می زنی و گاهی شکر، ولی بازم همون حس رو داری که انگار یک چیزی کم داره.
هستی

حجم

۴۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۹۹ صفحه

حجم

۴۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۹۹ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان