کتاب کی از همه قوی تره؟
معرفی کتاب کی از همه قوی تره؟
کتاب کی از همه قوی تره؟ نوشتهٔ اکرم حسین در انتشارات راز نهان به چاپ رسیده است. کی از همه قوی تره داستانی مناسب کودکان و نوجوانان و دربارهٔ مرد فقیری است که با پدر و مادر و همسر و دو فرزندش در یک روستای دورافتاده زندگی می کردند. او با سنگ و حلبی دیواری به دور یک تکه زمین کشیده بود تا با خانواده اش از دست جانوران در امان بمانند. یک درخت میوه و تعدادی حیوان اهلی داشت و روزگار را به سختی می گذراندند. زمانی که تکدرخت مرد فقیر و خانوادهاش میوه میداد آنها را با گاری قدیمی به همراه دو فرزندش به بازار میبرد و آذوقه مورد نیازشان را تهیه میکرد. مرد فقیر اگرچه مال و اموال زیادی نداشت اما با خانوادهاش دور هم خوشحال و به وقتش شاد و خندان بودند.
درباره کتاب کی از همه قوی تره؟
یک روز باد شدیدی آمد و میوههای درخت را باد برد و مرد بیچاره خیلی ناراحت شد. تا اینکه مدتی گذشت و درحالیکه حیوانات در حیاط دور هم جمع بودند و حرف میزدند ناگهان صدای ناله شنیدند، همه کنجکاو شدند، تا بفهمند که صدا از کجا میآید. کلاغ زود روی درخت رفت تا اطراف را ببیند و صاحب ناله را پیدا کند یکدفعه متوجه شد صدا از آن طرف دیوار میآید.
او از روی درخت به دوستانش گفت: کسی در آن طرف دیوار تشنه است و آب میخواهد. همه میخواستند هرطور شده به آن موجود تشنه کمک کنند. اسب تکبر و غرور داشت زیرا پاهای قویی داشت و به دوندگی و پرش خود مینازید و گاو به نیرومندی و شاخهای تیزش میبالید و الاغ هم به بدن خستگیناپذیرش، افتخار میکرد.
همه ادعا میکردند که میتوانند به آن موجود تشنه آب برسانند و نجاتش بدهند حتی مرغ و خروس هم میخواستند با نوک زدن دیوار را سوراخ کنند تا کمکی کرده باشند. همه خود را قوی و برتر از دیگری میدانستند. اسب بارها دورخیز کرد تا از روی دیوار بپرد اما نتوانست چون خیلی بلند بود. گاو چندین بار با شاخهایش را به دیوار کوبید و موفق نشد.
الاغ مدام عرعر میکرد و خود را به دیوار میزد تا خرابش کند اما نتیجهای نداشت. مرغ و خروس آنقدر با نوک به دیوار کوبیدند که خسته شدند اما نتوانستند کاری بکنند. درخت هم میدانست که یکی از دانههایش آن طرف دیوار افتاده و صدای ناله از طرف همان دانه بود بنابراین دلش میخواست یک کسی آن را نجات میداد.
آب از راه رسید و دید که همه برای کاری تلاش میکنند، وقتی شنید کسی تشنه است و به آب نیاز دارد، خواست او هم کمک کند تا آن را نجات بدهد. همه به او خندیدند چرا که او نرم و لطیف بود و او را ضعیف میدانستند. آنها گفتند، «ما که اینقدر قوی بودیم کاری از دستمان برنیامد تو به این ضعیفی چطور میتوانی کاری انجام بدهی؟» بنابراین او گفت: پس بیایید با هم مسابقه بدهیم، هرکسی توانست او را نجات بدهد ازاینپس از همه قویتر خواهد بود.
آنها هم پذیرفتند که همه با هم مسابقه بدهند و ببینند که کی از همه قوی تره.
کتاب کی از همه قوی تره؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب گروه سنی ب و ج است.
بخشی از کتاب کی از همه قوی تره؟
یکی بود و یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. در گوشهای از دنیا مرد فقیری با خانوادهاش زندگی میکرد. او با پدر و مادر و همسر و دو فرزندش بهسختی خرجشان را در میآورد؛ چرا که در چندکیلومتری روستایی تنها یک باغچهٔ کوچک و در آن باغچه دو اتاق کاهگلی و یک درخت میوه و چند حیوان اهلی مانند: اسب، گاو، الاغ، سگ و چند مرغ و خروس داشت. او سالها پیش، از بیجایی در آن بیابان بزرگ یک کلبهٔ کوچک ساخته بود و دور تا دورش را از ترس حملهٔ حیوانات وحشی با هر چه که به دست میآورد از سنگ و خاک و حلبی دیواری بلند کشیده بود. جلوی این کلبه درخت میوهای خودرو وجود داشت که بهخاطر آن درخت مرد فقیر خانهاش را همان جا بنا و چاه آبی هم حفر کرده بود تا برای آوردن آب مجبور به رفتن به روستا نشود. مرد و خانوادهاش اگرچه فقیر ولی از سویی خوشبخت بودند، زیرا همه زیر یک سقف با شادی و سلامتی زندگی میکردند. آنها همیشه با هم و در کنار هم بودند و هر چه را که داشتند، با مهربانی بخشی را به تمام موجودات زندهٔ آن باغچه از اسب و گاو و الاغ، گرفته تا مورچه ها میدادند. چرا که آنها را جزئی از خانوادهٔ خود میدانستند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوب بود، توصیه میکنم
زیبا و روان بود