کتاب نادر
معرفی کتاب نادر
کتاب نادر نوشته مشترک هانیه سادات ادبی، سید نادر ادبی شامل دلنوشتهها و داستانگونههایی است که از بزرگی یک پدر میگوید.
درباره کتاب نادر
در کتاب نادر دلنوشتهها و حرفهای یک پدر را برای فرزندانش میخوانید. حرفها و سخنانی صادقانه، پر از احساس برای فرزندانی که امید آینده یک پدر هستند.
در مقدمه کتاب آمده است:
زندگی نیست شبیه به آنچه میپنداریم. گاه رسیدن دارد و گاه جدایی...
در پس تمام این اتفاقات نوری نهفته است که باید او را جست.
چه میخواهی از این دنیا؟
آرامش، شادی و یا رسیدن به هدفهایت؟
تمام خواستههایت را در خودت جست و جو کن که نور خدا در تو نهفته است.
میخواهم برایت از اتفاقاتی بگویم که در هر زندگیای امکان رخ دادنش وجود دارد اما نحوه برخورد ما با آن اتفاق متفاوت است.
میخواهم از پدری برایت بگویم که نوشتههایش به اتمام نرسید؛ اما خودش به آسمانها پرکشید.
حال با من مهمان کتابی شو که میخواهد از نور درونت صحبت کند.
خواندن کتاب نادر را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
علاقهمندان به دلنوشته و نامه مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب نادر
بالاخره باید از یک جایی شروع میکردم. دغدغهٔ اینکه نتوانم تجربیات و بحرانهایی را که به واسطهٔ علاقه به کار و حرفهام پشت سر گذاشتهام وکماکان با آن سر در گریبان هستم را به نسل بعد منتقل کنم اکثر اوقات من را به خود اختصاص میداد. هر بار که خواستم دست به قلم شوم مشکلی پیش آمد و انجام این مهم را به تعویق انداخت.
حال قصد دارم در حد بضاعت و حسب وظیفهای که به خود احساس میکنم فراز و فرودهایی که در طی زندگی شخصی، کاری و مطبوعاتیِ خود را به قلمی نمایم. شاید برای کسانی که میخواهند این راه را آغاز نمایند دورنمای مطلوبی باشد.
بخشی از این کتاب به شرح مختصر از زندگی شخصی و خصوصیات اخلاقی من اختصاص خواهد داشت. در قسمتهای بعدی به بخشهای دانشجویی، کاری، مطبوعاتی و نهایتاً بخشهای نهایی که شروع بحرانهای اقتصادی و شرایط بسیار سختی که به تبع آن برای خود و خانوادهام اختصاص خواهد داشت.
شرایطی که شاید قابل مقایسه با هیچ بحرانی در زندگی نظیر مریضی، فوت و... نباشد. در آنها شاید یک نفر معرض خطر قرار گیرد؛ درحالی که بحرانی که من ناخواسته با آن مواجه شدم نه تنها خودم را از عرش به زمین کوبید بلکه خانوادهام را دچار مشکل کرد. سایر دوستانی که در موقع اوج کنار من بودند نه تنها کمکی نکردند بلکه شروع به بحران سازی نیز کردند. اگر لطف خدا و همکاری خانواده و تعدادی از دوستان قدیم و جدید نبود تاکنون چندین سال از مرگ من گذشته بود. امیدوارم در این کتاب توانسته باشم کمکی ناچیز به نسل آینده نمایم.
نام کتاب را نیز بواسطه استثنایی و خاص بودن برخی ازآنها نادر گذاشتم تا شاید بتواند به خواننده خاص بودن اتفاقات را القا نماید.
یک زندگی خاص برای کسی که تنها پسر یک خانواده بود و تحت شرایط خاص با یک رفاه نسبی بزرگ شد و در کودکی و نوجوانی بسیار شیطان و کنجکاو بود. در خانوادهای تقریبا پرجمعیت زندگی کرد. دوستان بسیار زیادی داشت و دارد. در دبیرستان "هدف شماره ۱" که بعد از دبیرستان البرز بهترین دبیرستان تهران بود دوره متوسطه را گذراند.
عضویت دبیر بسیج، علاقه شدید به ورزش فوتبال، بیماری قلبی پدر، معافیت پزشکی، قبولی در دانشگاه علامه طباطبایی رشته اقتصاد نظری رشتهای که در ابتدا علاقه چندانی به آن نداشتم، انجام کارهای تحقیقاتی، عضویت در جهاد دانشگاهی، شروع به کار از همان قدم اول درگمرک، برگزاری سینما و صادرات غیر نفتی، ترم موشکی، سازمان گسترش، ورود به عرصه مطبوعات از سال ۶۸، حضور در حوادث و اتفاقات فراوان، ملاقات و آشنایی با مسئولین و افراد صاحب نفوذ، سفرهای متعدد داخلی و خارجی، فوت پدر، روزنامه ایران نیوز، روزنامه خراسان، ازدواج، تولد دختر در سال ۷۹، شروع به فعالیت موسسه فرهنگ آرنگ، اخذ مجوز هفته نامه، شروع بحران اقتصادی درسال ۸۱ و تشدید آن در سال ۸۴، انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، بحران مالی، پروژه قطار شهری کرج، پروژه کاغذ و عدم توفیق آن، بحرانهای جدید، انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، اصفهان، تهران، دفتر ستاری، کتاب صادرات وام، کتاب غذا، سنگ آهن، ایتوک و... از مواردی است که جزئیات آن نکات قابل تعمق و تاملی برای آیندگان در پی خواهد داشت. معنی و محتوی نام نادر با تمام زندگی من عجین شده است.
نمیدانم آخر قصهٔ زندگی من چه خواهد شد، فقط امیدوارم خدا فرصتی دهد که ثابت کنم تمام حرفهایم درست بود و توهم نبود؛ بلکه واقعیتهایی بود که در این دنیای پر از دروغ به خود رنگ واقعیت نگرفت. در این دنیای پر از دروغ و ریا به خیلی از آرزوهایم رسیدم.
سختی زیاد کشیدهام انگار به بن بست رسیدهام. البته هیچوقت خدا را فراموش نکردم و در سختترین و بحرانیترین شرایط من را نجات داد. میخواهم به دیگران کمک کنم. میخواهم وقتی از این دنیا رفتم به کسی مدیون نباشم. میخواهم دخترم به پدرش افتخار کند. میخواهم در این دنیا تغییرات اساسی بدهم. خیلی کارها دارم و احساس میکنم وقت ندارم. همه چیز در هم گره خورده است. میخواهم نادر باشم همان نادری که همه انتظارش را دارند. خدایا کمکم کن و من را تنها نگذار. میخواهم تجربیاتم را در اختیار دیگران قرار دهم.
فکر میکنم آخرین روزهای زندگیام را سپری میکنم. با اینکه همیشه سعی کردهام در حد توانم به دیگران کمک کنم، ولی نمیدانم دنیا چرا انقدر مادی شده است.
رازهایی در دل و فکرهایی در سر دارم که امیدوارم خداوند به من مجالی دهد تا بتوانم آنها را عملی نمایم.
حجم
۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
نظرات کاربران
دختر دایی نازم روح دایی نادر شاد خیلی قشنگ بود نویسنده ی این کتاب دختر دایی منه و نادر دایی منه