کتاب مرغ ها پدرم را خوردند
معرفی کتاب مرغ ها پدرم را خوردند
مجموعه داستان کوتاه مرغ ها پدرم را خوردند شامل 12 داستان می باشد و دومین کتاب حمزه امینی(فرداد) است. در این مجموعه می توان داستان هایی با سبک فراواقع گرایانه، طنز وحشتناک، واقعیت درهم ریخته، سورئال، پست مدرن و ... را مشاهده کرد. مرغها پدرم را خوردند در انتشارات لعیا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب مرغها پدرم را خوردند
در داستانهای این کتاب با شخصیتهای بسیار متفاوتی مواجه میشویم. کارگری را می بینیم که یک روز کامل می دود تا مجرم نباشد، قهرمان المپیکی که بر سر مزار خویش گریه می کند، پسری که برای قتل پدر پیرش نقشه می کشد، دختری که در گوشه گوشه شهر می میرد، جوانی که بدون لنگ کفش نمی تواند تصمیم بگیرد، مرد ثروتمندی که از درون فرو می ریزد، زن جوانی که دور از چشم شوهرش، معشوقه اش را در زیرزمین مخفی کرده است، هندوانه فروشی که تمام هندوانه هایش را مردم روستا می برند، جهانی که تنها یک نفر در آن زنده مانده است، مرد فقیری که استخوان های پدرش را می فروشد، معلمی که تقدیرنامه می گیرد و نویسنده ای که نمی تواند انسان اولیه باشد
بعد از خواندن این کتاب، مخاطب زوایای تاریک و پنهان شخصیت انسانی را میبیند و لحظاتی رو در روی معنای زندگی میایستد. در چشمانش خیره می شود و احساس میکند چیزی باید دگرگون شود. نویسنده با زبانی ساده، گاه عامیانه و با استفاده از طنزی تلخ سعی کرده است جهانی را برای ما عریان سازد که همگان سعی دارند آن را در پستوی زندگی پنهان کنند. او با استفاده از فرم های متنوع تلاش کرده است معنا و پیام را دقیق تر به مخاطب منتقل کند که هر کدام خواننده را به سفری می برد که تابه حال نرفته است و او پس از اتمام کتاب احساس پیر دانایی را دارد که زندگی را می داند درست مانند ساعت سازی که به جز عقربه ها، چرخ دنده های پشت آنها را نیز احساس می کند. خواننده بعد از اتمام کتاب، آدم ها، اشیاه و رنگ ها را متفاوت از دیروز می بیند و حس می کند و دیگر انسان قبل از مطالعه کتاب نیست. طعم کتاب تا چند مدت در ذهنش باقی می ماند و آن را مزه مزه می کند.
کتاب مرغها پدرم را خوردند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعه این کتاب برای دوستداران داستانهای کوتاه غیرمتعارف و داستانهایی که بعد از تمام شدن هم ذهن مخاطب را درگیر نگه میدارد جذاب خواهد بود.
درباره حمزه امینی (فرداد)
حمزه امینی مشاوره خانواده است و سعی کرده با دیدی روانشناسانه و نگاهی فلسفی از خلال داستانهایش به جهان و آدم ها بنگرد.
بخشی از کتاب مرغها پدرم را خوردند
خرت و پرتهای دنیا را زیر رو رو کردهای. هیچ چیزی نیست که دلت را تازه کند. هرچیزی که فک میکردی به دلت میآید را امتحان کرده¬ای. یا گشاد بود یا تنگ. حالا میدانی همه چیز گذراست چون تو هر روز بزرگ میشوی. هر روز تغییر میکنی. هر روز رشد میکنی. میدانی چیزی که امروز داری، فردا دیگر دلت را تازه نمیکند.
نوشتن همیشه دلت را تازه میکند. پناهگاهی است امن، که هر روز پس از گشتن بین خرت و پرتهای دنیا، به آن پناه میبری. شاید چیزی اندازه دلت پیدا نکنی اما، نوشتن از اینکه امروز چیزی که یافتهای برای دلت گشاد است یا تنگ، یک دلخوشی کوچک است در دنیای اضطراب و ازدحام. رشد کردن، داستانی است که فصل آخر ندارد. همیشه چیزی برای نوشتن وجود دارد.
مهم نوشتن است نه چیزی که نوشتهای. چیزی که نوشتهای مربوط به نویسندهای در گذشته است که دیگر تو نیستی. بعد نوشتن، داستان هایت دست به دست میچرخند و صاحب آنها کسی میشود که داستانت اندازه¬ی دلش باشد، آن روز، دنبال چیز جدیدی برای نوشتن میگردی که اندازه دل خودت است. در نهایت، تمام نوشتههای دنیا پایان میپذیرند و نوشتن به راهش ادامه میدهد.
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه