کتاب بعد از عشق
معرفی کتاب بعد از عشق
کتاب بعد از عشق با عنوان فرعی ویژهنامه کنگره بزرگداشت سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا توسط موسسه فرهنگی هنری جنات فکه گردآوری شده است. سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی یکی از شخصیتهای واقعی این داستان است که تا امروز در مظلومیت و در پس پرده ناگفتههای تاریخ جنگ پنهان مانده است. او در شهر بهبهان بهدنیا آمد و در مسیر رشد خود در ابعاد گوناگون، به مراحل بالا و دستنیافتنی رسید؛ در بُعد علمی، دانشجوی رشته پزشکی در سالهای پایانی، در بُعد اخلاقی و اعتقادی، انسانی وارسته و خداجو و در بُعد نظامی، فرماندهی بود که بر دلها حکومت میکرد نه بر جسمها. رفتار و منش مجید بقایی از او انسانی ساخت که نفساماره در وجودش سرکوب شده بود. او مصداق نفس مطمئنهای بود که به پروردگارش رجوع کرد و در او فانی شد. او از آن دسته انسانهای خداترسی بود که خود را برای خدا میخواست نه خدا را برای خود. بقایی در میان دوستانش به جایگاهی رسید که همه، شاگردوار از او چون یک معلم سخن میگویند. هرچند آنچه گفته یا نوشته شده نمیتواند ابعاد وجودی شهید بقایی را برای نسل جوانی که بنابر تقدیر الهی او را درک نکردهاند تشریح کند.
درباره کتاب بعد از عشق
در مقدمهٔ کتاب آمده است:
دوران دفاع مقدس در تاریخِ سراپا اسرار خود صفحههای پنهانی دارد. جغرافیای آن نیز از غرب تا جنوب کشور گسترده است؛ قطعه زمینی که تاریخ هشت ساله ما در آن به وقوع پیوسته و در نقطهنقطه آن عملیاتهای کوچک و بزرگی اتفاق افتاده. در روند رو به پیروزی این عملیاتها، انسانهایی با سنهای متفاوت و قومیتهای مختلف ولی با انگیزه و علاقهای خدایی که برگرفته از فرهنگ عاشوراست، نقش داشتهاند. همه اینها، از یک رزمنده ساده گرفته تا فرمانده دسته و گروهان و گردان، تا فرمانده تیپ و لشکر و فرمانده کل سپاه یا ارتش، از یک راننده لودر و کامیون تا یک مهندس جهادی، همه و همه در این داستان واقعی، ایفای نقش کردهاند. نقشی که هیچ قلم، بیان و حتی دوربینی نمیتواند بزرگی و عظمت آن را رسم کرده یا به تصویر بکشد. آنچه دیده یا شنیده شده قسمتی از ظاهر این ماجراست نه باطن و عمق آن. تمام ماجرا نه از قلمها و زبانها تراوش کرده و نه از عمق اندیشهها استخراج شده و شاید هم هیچگاه این چنین نشود، مگر به اذن خدا. اللهُ اعلم
کتاب بعد از عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آثار دفاع مقدس پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بعد از عشق
من و مجید
قبل از جنگ با مجید آشنا بودم؛ از جریانات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی. آن روزها بهبهان هم مثل بقیه شهرهای ایران در تب و تاب بود. جوانان و دانشجویانِ شهر به رهبری روحانیت ، تظاهرات زیادی بر ضد رژیم انجام میدادند. برنامهریزی، طراحی و هدایت آنها هم به عهده جوانان فعالی مثل شهید بقایی بود. کمکم این تظاهرات از حالت دانشآموزی و دانشجویی درآمد و دامنهاش به اقشار مختلف مردم کشیده شد. رئیس شهربانی بهبهان آدم شاهدوستی بود و مردم را بعد از دستگیری به شدت شکنجه میکرد. آن ایام شهید بقایی عضو گروه نظامی خودجوش «منصورون» بود و با وجودجوّ امنیتی که وجود داشت ذرهای از فعالیتهایش را کم نمیکرد. حتی یادم میآید که یک مرتبه او و تعداد زیادی از بچهها نزدیک ساختمان شهربانی تجمع کردند که در نهایت مجید بر اثر اصابت تیر نیروهای شهربانی مجروح شد.
موقع تظاهرات، عدهای فرصتطلب خودشان را داخل جمعیت میکردند و شعارهای انحرافی و التقاطی میدادند. مجید آدم باهوش و باکیاستی بود و اینها را به سرعت تشخیص میداد و با روشنگریهای به موقع، مانع ایجاد شکاف بین مردم میشد. حتی خیلی اوقات میرفت سراغ این افراد و سعی میکرد با دلیل و برهان متقاعدشان کند که راهشان صحیح نیست. خیلی از این افراد که مخالف انقلاب بودند بعد از حرفهای مجید عوض میشدند، حتی تعدادی از آنها بعدها به شهدای انقلاب پیوستند.
بعد از پیروزی انقلاب، اولین بنیان انقلاب یعنی کمیته انقلاب اسلامی به همت افرادی مثل شهید بقایی گذاشته شد. آن زمان بچهها هنوز آموزش ندیده و به قول خودمان صفر کیلومتر بودند. یک بار بچههای کمیته یکی از ساواکیهای بهبهان را گرفتند و در زندان شهربانی بهطور موقت زندانی کردند. من مأمور شدم از این ساواکی تا روز محاکمه محافظت کنم. یک اسلحه یوزی که از شهربانی گرفته بودم، دستم بود و نگهبانی میدادم. اسلحه به دست، مشغول نگهبانی بودم که مجید با لبخند همیشگیاش آمد طرفم و گفت: «یوزی، اسلحه خطرناکیه. وقتی اونو دستت میگیری، حواست باشه که سرش پایین باشه تا به خودت یا بچههای دیگه صدمه نزنی». در حقیقت من اولین آموزش نظامیام را از مجید گرفتم و فهمیدم چطور باید اسلحه دست بگیرم.
حجم
۱۰٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۰٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه