دانلود و خرید کتاب مجموعه داستان های کوتاه پنجره زهرا مرادپور

معرفی کتاب مجموعه داستان های کوتاه پنجره

مجموعه داستان های کوتاه پنجره، داستان هایی از ۵ نویسنده ایرانی برای علاقه‌مندان به داستان کوتاه دارد.

درباره مجموعه داستان های کوتاه پنجره

این کتاب شامل ۱۴ داستان از ۵ توانمند حوزه ادبیات کشور است. سبک‌ها و موضوعات داستان‌ها گوناگونند و به دلیل تنوع موضوعات از خواندن آنها به‌هیچ وجه خسته نخواهید شد.

زهرا مرادپور، فرزانه بختیاری، زهرا دیهیمی، محسن سالاری، مژگان محمدی و اعظم محمدی پنج نویسنده این مجموعه‌اند که در ابتدای هر داستان معرفی شده‌اند.

خواندن مجموعه داستان های کوتاه پنجره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه فارسی مخاطبان این مجموعه‌اند.

بخشی از مجموعه داستان های کوتاه پنجره

سه زن در پردهٔ انتظار: مژگان محمدی

پردهٔ اول

روبروی آینه می‌روی، موهای پریشانت را پشت سرت جمع می‌کنی و به این می‌اندیشی که چقدر زود برف روزگار میان تار موهایت نشست!

سر می چرخانی و اتاق را از نظر می گذرانی. عروسکی را بر می داری و در آغوشت می‌گیری. سرش را روی شانه ات می‌گذاری و نوازشش می‌کنی. آرام می‌گویی: بخواب مادر جان! بخواب عزیز دل!

عروسک اما ساکت و بی‌جان روی شانه ات افتاده. کلافه می‌شوی، آرام روی تخت می‌گذاری اش و پتو را رویش می‌کشی. روبروی آینه می ایستی. بالشتی زیر لباست می‌گذاری و دستت را روی آن می‌کشی. با خود می‌اندیشی چقدر بارداری به تو می‌آید. چقدر می‌تواند زیبا باشد مادر شدن! اینکه کسی را در بطن خود پرورش دهی!

دستت را روی شکم مصنوعی ات حرکت می‌دهی و خیال می‌کنی فرزندت، رحمت را لگد باران می‌کند! دیوانهٔ آن لگدهایی که همه می‌گویند! در حسرت لب هایی کوچک و کودکانه هستی که سینه هایت را بمکد و شیرهٔ

جانت را بنوشد!

با خود می‌گویی کاش می‌شد تمام این کابوس ها تمام شود. تمام این حرف و حدیث‌ها... این اجاق کوری‌ها...

کابوسی که هر روز مادری فرزندش را پیش رویت می‌بوسد و تو بر خواباندن عروسکی بی جان بسنده می‌کنی!

نیمه شب است. هنوز روبروی آینه ایستاده ای. پاهایت دیگر جان ندارد. نمی‌توانی با جمله‌ای که هزاران بار شنیده‌ای کنار بیایی. جمله ای که امروز از زبان دکتر دیگری شنیدی: "شما بچه دار نمی شوید!" جمله ای تکراری اما تازه... تازه برای تو! شب از نیمه گذشته و تو هنوز روبروی آینه ایستاده ای. اعتقادت این است که یک مادر باید همیشه بیدار باشد.

نکند فرزندش تنهایی و دردی حس کند... گرسنگی بکشد...

صدای گریهٔ فرزند پوشالی‌ات به گوش می‌رسد. آرام در آغوشش می‌گیری و سینه ات را در دهانش می گذاری.

برایش لالایی می خوانی و او آرام به خواب می‌رود!

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

حجم

۸۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

قیمت:
۶,۰۰۰
تومان