کتاب قدرت حقیقی
معرفی کتاب قدرت حقیقی
کتاب قدرت حقیقی نوشته گری زوکا و لیندا فرانسیس است که با ترجمه حمیدرضا رفیعی منتشر شده است. کتاب قدرت حقیقی که نشر ترنگ منتشر کرده است به شما کمک میکند به ارتباط میان شخصیت و روحتان برسید.
درباره کتاب قدرت حقیقی
این که یاد بگیریم احساساتمان را بشناسیم، یکی از دشوارترین کارهاست. بسیاری از مردم، حتی هنگام تلاطم خشم در وجودشان، نمیدانند که خشمگیناند. برخی دیگر نمیدانند غمگین هستند، در حالی که غم، تنها خورشیدی است که در صبحدم با آن طلوع میکنند. بیشتر مردم فقط هنگامی به احساسات خود آگاه میشوند که جریانات عمیق احساسی، زندگیشان را مختل کند و عاداتی را که به منظور بقا، دستیابی به موفقیت و سایر اعمال کسب کردهاند، به هم بریزد.
هشیاری احساسی ـ آگاهبودن از تمامی احساسات و هیجاناتی که در هر لحظه تجربه میکنیم ـ بسیار دشوار است، زیرا در هر لحظه دستخوش دردهای بسیار هستیم. هشیارشدن نسبت به احساسات، به معنی آگاهی از درد است. این آگاهی، چالشبرانگیز، دشوار و ناخوشایند است. اگرچه، ارزندهتر از آن است که اکثر ما تصورش را میکنیم. چرا که اغلب، هیچ تصوری از زندگی فارغ از فشار، وابستگیهای احساسی، وسواسهای فکری و انواع اعتیادها نداریم. در زندگی با هشیاری احساسی، تمامی رفتارها از دلی قوی برمیآیند و وابستگی به نتیجهٔ کار وجود ندارد. این کتاب کمک میکند روحتان را بشناسید، حقیقت پنهان وجودتان را درک کنید.
قدرت حقیقی همسویی شخصیتتان با روحتان است. تمرینها برای کمک به شما در انجام این امر طراحی شدهاند. باید از احساسات خود آگاه شوید تا قدرت حقیقی ایجاد شود. مشاهده لحظهبهلحظه احساسات، صرفنظر از مهارت یافتن در تمرینها، مستلزم تعهد و تلاش است.
خواندن کتاب قدرت حقیقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که در زندگی به دنبال آرامش هستند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قدرت حقیقی
نیاز به احساس امنیت، ارزشمندبودن و دوست داشتهشدن، در اعماق وجود هر انسانی نهفته است. این نیازها به اندازه نیاز به غذا و پناهگاه عمیق میباشد و موجب گسترش شکار، کشاورزی و ایجاد مسکن شده است. این نیازها به پدیدآمدن پوشاک، جوامع، ملت کشور، و آموزش منجر شده است. این نیازها دانش، فنآوریهای حمل و نقل و تبادل اطلاعات و هر موضوعی را که در طبیعت یافت نمیشود، خلق کردهاند. این نیازها ما را واداشتهاند تا به دقت آنچه را در پیرامونمان وجود دارد ببینیم و به طرز مؤثری بهکارگیریم.
از بدو تولدِ گونهٔ بشر، نیاز به احساس امنیت، ارزشمندبودن و دوست داشتهشدن، توجه انسان را به بیرون و خارج از خود معطوف کرده است. ما به بررسی مواد معدنی، گیاهان و حیوانات پرداختیم تا آنها را در خدمت خود بهکارگیریم. در این روند، به اندازهای به توجه به بیرون عادت کردهایم که دیگر متوجه این کار نیستیم. هزاران هزار سال به بیرون توجه کردهایم و این حکایت برای ما طبیعی شده است. ساختن سرپناه، یافتنغذا، بزرگکردن فرزندان و فرستادن آنها به مدرسه، به انسانهای بیشماری احساس امنیت، ارزشمندبودن و دوست داشتهشدن میدهد.
اما با وجود آنکه این نیازها هنوز در ما وجود دارند، توجه به بیرون و تلاش در آن زمینه، دیگر ما را راضی نمیکند؛ دلیل نگارش این کتاب هم همین است. نیاز به احساس امنیت، ارزشمندبودن و دوست داشتهشدن، دیگر از طریق کارهایی که برای بقای بدن انجام میدهیم تأمین نمیشود. اکنون رضایت ما از این حاصل میشود که زندگی، خانه، دوستی و جامعه خود را در راه هدفی ارزشمندتر، یعنی رشد معنوی به کار ببریم. انسانِ امروز چگونگی تهیه غذا و لباس و تامین امنیت خود را آموخته است. ایجاد قدرت خارجی بیشتر، یعنی توانایی کنترل و بهرهبرداری از منابع بیرونی، دیگر مشکل ما را حل نمیکند.
میلیاردها انسان در فقر، گرسنگی، نگرانی، ظلم و خشونت زندگی میکنند. برای تغییر این شرایط به دل نیاز داریم. باید بتوانیم شادی و رنج دیگران را احساس کنیم و نیازهای آنها را همچون نیازهای خود بدانیم.
«دگرگونی نیاز به دل دارد.»
هواپیماهای سریعالسیر، اکتشافات فضایی، اینترنت، کشاورزی پیشرفته، خانههای بزرگتر و ماشینهای بیشتر، توان آن را ندارند که ما را پرمهرتر و فرزانهتر کنند. مهربانی و فرزانگی حاصل رشد معنوی است. نمیتوان از طریق اقتصاد بهتر، تبلیغات بیشتر، مزد کمتر و سیاستهای جهانی، مهر و خرد را به طور انبوه تولید کرد و در اختیار همگان گذاشت. مهربانی و فرزانگی، فقط از طریق کار سخت درونی حاصل میشود و نیازمند تصمیم شخصی است.
عصر اطلاعات و صنایع خدماتی، مولد مهربانی و فرزانگی نیستند. تمام افراد نیازمند این خصوصیات هستند، و البته نمیتوان آنها را از شخصی به شخص دیگر منتقل کرد. مادران و فرزندان گرسنه، افراد بیخانمان و مطرود، فقرا و بیماران، زندانیان و زندانبانان و میلیاردها نفری که در اضطراب به سر میبرند، پیوسته همراه ما هستند، زیرا به تدریج متوجه شدهایم که ما انسانها جدای از همدیگر نیستیم. درد آنها، درد ما و درد ما، درد آنهاست. همانگونه که شادی ما و آنها از هم جدا نیست.
حجم
۶۳۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه
حجم
۶۳۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه