کتاب مجموعه آثار رقص خیال
معرفی کتاب مجموعه آثار رقص خیال
کتاب رقص خیال، مجموعه آثار ادبی، شعر، ترانه، دلنوشته و داستانک از نوقلمان و پیشکسوتان است که به دست مریم فلاحی خلیفه کندی و سحر ارغوان گردآوری و منتشر شده است.
کتاب رقص خیال مجموعهای ادبی شامل: (شعر در هر قالب ادبی، مینیمال، ترانه، دلنوشته و داستانک) است. برای انتشار این کتاب سعی شده از آثار نو قلمهای عزیز کمتر دیده شده و تازه وارد در عرصه هنر و ادبیات کشور تا پیشکسوتان و صاحبان آثار ادبی استفاده شود تا مجموعه جذابی آماده و در اختیار مخاطبان قرار گیرد.
کتاب رقص خیال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به شعر و داستان و داستاننک علاقه دارید، رقص خیال کتابی مناسب شما است.
بخشی از کتاب رقص خیال
من و دل یاد تو را هر نفسی از دل و جان
تازه و تازه کنیم گرچه نگوییم به زبان
گل یاد تو که در خاطر ما خالی نیست
از فراق تو به راه است دو چشم نگران
همه اُمّید من و خواهش دل در همه حال
گشته دیدار تو و وصل تو ای مونس جان
پس دگر از غم و دلتنگی و دوری ننویس
که شود بیشتر از پیش دلم دل نگران
خاطرت جمع که با یاد تو در هر نفسی
میکند چشمهٔ احساس من و دل فَوَران
هرگز این دوری و این فاصلهها نتواند
از من و دل ببرد مهر تو را خندهکنان
با همه زحمت هجران و غم و دردِ فراق
رود عشق تو بُوَد در دل ما در جَرَیان
دل قوی دار که اخر همه این تلخیها
به سر آید شبی از گردش گوی دَوَران
کیوان امیری فر
***
من به دنبال خدا آخر دنیا رفتم
تا از آن دشت پر از خاک به دریا رفتم
من و یک کولهٔ خالی و پر از رسوایی
چون مسافر شدم وبا خودوتنها رفتم
من به دنبال خدا بودم و خود گم کردم
عیب من بود که از راه به حاشا رفتم
من شنیدم که صدایی ز درونم میگفت
که خدا در خود توست، پس پی معنا رفتم
شهلا اطریشی (دختراندیشه)
***
صدای نم نم بارون، خاطرات هر دو تامون
زنده شد برای من باز، قلبی که داغون و ویرون
با مرور خاطراتت، زندگیم معنا میگیره
با صدا و هر کلامت، نبض عشق به دل می شینه
چشام و بستم و بازم، تو جلوم چه ناب می خندی
باز چشام باز میشن و باز، یه اتاق سرد و تاریک
با حباب خاطراتت، که چشام نابودیشو دید
من دارم جون می دم و کاش، بشه این حسم و فهمید
قطره قطره اشک چشمام، شده بدرقهٔ راهت
به سلامت گل نازم، چشم من مونده به راهت
کاش بازم یه بار دیگه، نگاهم قاب نگات شه
این تن خسته و داغون، باز دوباره سر پا شه
با صدا و هر کلامت، نبض عشق به دل می شینه
زندگیم معنا می گیره، زندگیم معنا می گیره
فائزه آزادوار
***
مگو از نبودنت که من غرق آه خواهم شد
ویرانه ام با هر تلنگری تباه خواهم شد
از آن زمان که دل بسته ام به بند موی تو
گمان مبر که در شبی عاشق ماه خواهم شد
نصیب من است زعشق درد و غم فراق تو
مرو از دیده دور، سوگند چو شب سیاه خواهم شد
از چشم خود بپرس که چگونه مرا میکشد
حتم با این ادعا در محشر بی گناه خواهم شد
گرچه خستهام ز حال روزهای غمین خود
برای روزهای سخت تو تکیه گاه خواهم شد
مریم اسمعیلی
حجم
۱۶۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۱۶۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه