۳٫۳
(۳)
درهایم همه باز در انتظار تو
چرا چنین دیر کردهای؟
شعبدهباز واژگان
کدامیک از ما، اول خواهد مُرد
شعبدهباز واژگان
مغرورانه و سختکوش
زندگی
ادامه دارد...
شعبدهباز واژگان
پیری
یعنی جز خود به کسی دل نبستن
شعبدهباز واژگان
بحث بر سر زندانی شدن نیست
سخن بر تسلیم نشدن است.
شعبدهباز واژگان
زیستن،
مشغلهای است جدی، درست مانند دوست داشتن تو.
Hakime Zare
عمرِ اندوه
درقرن بیستم
یک سال بیش نیست.
شعبدهباز واژگان
چرا سخن از اعدام میگویم؟
هنوز که محاکمه نشدهام
سر آدم را هم که چون خیاری نمیکنند
این همه را فراموش کن
پول اگر داری
برایم گرمکن بگیر
سیاتیکم بار دیگر باز گشته
زن یک زندانی
همیشه به چیزهای خوب باید فکر کند.
Hakime Zare
زیستن،
مشغلهای است جدی، درست مانند دوست داشتن تو.
Hakime Zare
پلیس در روز روشن به خانه نمیریزد
رسم بر این است.
شعبدهباز واژگان
برای آن که میمیرد
واپسین صدای پیش از مرگ
چه طنینی دارد؟
واپسین رنگ؟
و برای آن که میماند
نخستین تکان
نخستین حرف
نخستین غذائی که میچشد؟
Fatemeh
هرکدام که پیشتر بمیریم
به هر گونهای
در هر کجا
تو و من
میتوانیم بگوئیم
که همدیگر را دوست داشتیم
و برای زیباترین هدف انسانی جنگیدیم
میتوانیم بگوئیم
«ما زیستیم.»
Fatemeh
ما از چنان روزهای گذشتهایم
که میتوانستیم هزار ساله شویم
و هنوز کودکانی هستیم
با چشمان گشاده از حیرت
دست در دست هم
پابرهنه
در آفتاب میدویم.
Fatemeh
میخواهم بسوزانندم
خاکسترم را در ظرفی بریزند
بر تاقچه اتاق تو.
ظرف را
از شیشهای شفاف کن
تا درونم را ببینی.
میبینی فداکاریم را؟
از خاک شدن دست میکشم
از گُل شدن دست میکشم
تا کنار تو باشم.
خاکستر میشوم
تا با تو زندگی کنم
آنگاه، وقتی تو هم مُردی
میتوانی درون شیشه بیائی
تا آنجا با هم زندگی کنیم
خاکستر تو، خاکستر من.
Fatemeh
بر فراز دریا
ابری سفید
روی دریا
کشتی نقرهای
در درونش
ماهی زرد
برکنارش
خزه آبی
Hakime Zare
مردی عریان در ساحل میاندیشد:
ابر شوم
یا کشتی؟
ماهی شوم
یا خزه؟
نه این، نه آن و نه آن یکی
دریا شو فرزندم
دریا
با ابرهایش، با کشتیهایش، با ماهیانش، با خزهاش.
Hakime Zare
حجم
۶۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۶۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان