هوتن شکیبا
زندگینامه و معرفی آثار هوتن شکیبا
هوتن شکیبا (Hootan Shakiba) بازیگر و صداپیشهی برجستهی ایرانی است. هوتن شکیبا بهخاطر سبک بازیگری خاص خود و همچنین تواناییاش برای بازی در نقشهای مختلفی که بسیار با یکدیگر تفاوت دارند، شناخته میشود. او در طی سالها فعالیت خود در عرصهی بازیگر نشان داده است که میتواند در هر نقشی، از نقشهای کمدی گرفته تا درام، بهخوبی بازی کند. در کنار بازیگری، هوتن شکیبا در زمینههای گویندگی و ادبیات نیز فعالیت میکند و به آنها علاقهمند است. او تاکنون گویندگی کتابهای مختلفی را برعهده داشته است.
بیوگرافی هوتن شکیبا
هوتن شکیبا در ۲۴ خرداد سال ۱۳۶۳ در شهر سنندج و در خانوادهای فرهیخته به دنیا آمد. مادر او معلم ابتدایی بود و پدرش در ادارهی کشاورزی کار میکرد. او تنها کسی نبود که در جمع خانوادهاش به هنر علاقه داشت. هوتن، برادر بزرگتری به نام هومن دارد که نقاش است. او دو دایی نیز دارد که در عرصهی مجسمهسازی و نقاشی فعالیت میکنند و همگی آنها افرادی بااستعداد و سرشناس هستند. اولین تجربهی بازیگری هوتن شکیبا برمیگردد به زمانی که او سال چهارم دبستان بود. هوتن شکیبا با تشویق معلم پرورشیاش، تصمیم گرفت در تئاتر مدرسه نقش بازی کند و آنجا بود که برای اولینبار مزهی شیرین بازیگری را چشید و متوجه شد که چقدر به آن علاقه دارد. باوجوداینکه هنر در خانوادهی آنها چیز تازه و عجیبی نبود، پدر هوتن شکیبا هیچ موافق نبود که پسرش در عرصهی بازیگری یا هنر فعالیت کند. مادرش آنقدرها مخالفت جدیای نشان نمیداد، ولی پدرش اصلاً راضی نبود که پسرش قدم در مسیر شغلی بگذارد که آیندهای نامعلوم و متزلزل دارد. ازاینرو، هوتن شکیبا تا مدتی بازیگری و تئاتر را رها کرد و تصمیم گرفت تا علاقهی دومش، یعنی جانورشناسی را دنبال کند. او در دبیرستان در رشتهی تجربی تحصیل کرد. شکیبا در مدرسه دانشآموز منضبط و خوبی بود و به این رشته نیز علاقه داشت؛ ولی بازیگری همچنان بخش بزرگی از قلبش را به خود اختصاص داده بود و او میدانست که نمیتواند مدت زیادی علاقهی واقعیاش را نادیده بگیرد و درنهایت به سمت آن کشیده خواهد شد. او حتی در آن دوران با استفاده از یک دوربین معمولی و خانگی، فیلم کوتاهی ساخت و آن را برای یک جشنوارهی سینمایی به تهران ارسال کرد.
هوتن شکیبا میگوید که یک روز در کمال تعجب، پدرش او را با خود به پیادهروی برد و حرف مهمی به او زد. پدرش در آن روز به او چنین گفت: «حالا دیگر حتی آدمهای دکتر و مهندس هم بیکارند! تو هم برو در رشتهای بیکار شو که دوستش داری. بدان که همیشه راه برای برگشت و جلوگیری هست.»
پس از این حرف، هوتن شکیبا که دیگر خیالش از بابت پدرش راحت شده بود تصمیم گرفت به دنبال علاقهی واقعی خود برود. او در مقطع پیشدانشگاهی رشتهی خود را از تجربی به هنر تغییر داد و تصمیم گرفت در دانشگاه نیز در رشتهای تحصیل کند که به سینما ربط دارد.
دوران دانشگاه و آغاز فعالیت
او مدرک کارشناسی خود را در رشتهی کارگردانی تئاتر از دانشگاه سوره دریافت کرد. شکیبا در دوران تحصیل خود در دانشگاه سوره، کارهای مختلفی انجام داد و تا جایی که در توانش بود در بازیگری و تئاتر تجربه کسب کرد. او خود میگوید که سعی میکرد همیشه به سراغ بازی نقشهای متفاوت برود. یعنی دوست نداشت که همیشه در نقش یکسان بازی کند و دوست داشت تا توانایی خودش را با بازی در نقشهای مختلف بسنجند. او نخستین کار جدی خود را در سال ۱۳۸۷ و با ایفای نقش در تئاتری به نام «ویولنهایتان را کوک کنید» انجام داد. او با بازی در این تئاتر موفق به کسب جایزهی بهترین بازیگر نقش اول شد و چنان حرفهای بازی کرد که توجه بسیاری را به خود جلب کرد. کسب این جایزه و بازخورد مثبتی که از سوی دیگران به دست آورد، به او امید و انرژی بیشتری داد تا در این راه حتی بیشازپیش تلاش کند.
موفقیتهای شکیبا به تئاتر محدود نماند و او در دنیای سینما نیز جایگاه خود را پیدا کرد. نخستین موفقیت بزرگ سینمایی او زمانی رخ داد که در تلهفیلمی به کارگردانی بهروز شعیبی حضور پیدا کرد. این کار، نقطهشروعی برای ورود او به سینما بود. در سال ۱۳۹۲، شکیبا برای نخستینبار بازی در یک فیلم سینمایی بلند را تجربه کرد. فیلم «شب بیرون»، به کارگردانی کاوه سجاد حسینی، نخستین فیلم بلند او بود که در آن بازی کرد. این فیلم فرصتی بود برای شکیبا تا توانمندیهای خود را در دنیای سینما نیز نشان دهد و توجه بسیاری از کارگردانان و منتقدان را جلب کند. پس از موفقیت در «شب بیرون»، شکیبا بهسرعت به پروژههای سینمایی دیگری نیز دعوت شد. او در فیلم «طبقهی حساس» به کارگردانی کمال تبریزی و در فیلم «حق سکوت» به کارگردانی هادی نائیجی نقشآفرینی کرد. حضور در این فیلمها به شکیبا کمک کرد تا در سینما نیز بهعنوان یک بازیگر برجسته شناخته شود.
شکیبا در فاصله زمانی بین سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱، در مجموع در ۲۱ نمایش تئاتر مختلف نقشآفرینی کرد و در این مدت، با بازیگری خود توانست به یکی از چهرههای شناختهشده و معتبر در دنیای تئاتر تبدیل شود. این تجربهها و موفقیتها به او کمک کردند تا بهطور جدی وارد عرصه سینما شود. هوتن شکیبا پس از آن، مدرک کارشناسیارشد خود را در رشتهی بازیگری از دانشگاه هنر دریافت کرد.
آغاز شهرت
گرچه هوتن شکیبا با بازی در تئاتر و فیلمهای مختلف جای خود را بهعنوان یک بازیگر برجسته در دنیای تئاتر و سینما محکم کرده بود؛ ولی شهرت او از زمانی آغاز شد که در سال ۱۳۹۳ تصمیم گرفت با ایرج طهماسب در برنامهی کلاه قرمزی همکاری کند. او در این برنامه صداپیشگی شخصیت «دیبی» را برعهده داشت که یک دیو مهربان بود و کلمات و جملات را بهصورت وارونه بیان میکرد. صداپیشگی او بهقدری شیرین بود که پس از آن، صداپیشگی چند عروسک دیگر نیز برعهدهی او قرار گرفت. از دیگر شخصیتهای کلاه قرمزی که صداپیشگی آنها برعهدهی هوتن شکیبا بوده است میتوان به این شخصیتها اشاره کرد: شخصیت خونه بغلی، بچه گلفروش (بادام) و شاباش.
اولین تجربهی کمدی هوتن شکیبا با بازی در سریال تلویزیونی لیسانسهها اتفاق افتاد. اولین فصل این سریال در سال ۱۳۹۵ و با کارگردانی سروش صحت پخش شد. هوتن شکیبا با بازی بینظیر و کمدی خود در این سریال، بهسرعت توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد و باعث شد تا شخصیت «حبیب» به یکی از ماندگارترین و خندهدارترین شخصیتهای تلویزیون تبدیل شود. هوتن شکیبا میگوید که همیشه در انتخاب نقشهایش وسواس به خرج میدهد و برایش مهم است که تنها در چیزهایی بازی کند که میداند از پس اجرایشان برمیآید. او میگوید که قبل از بازی در لیسانسهها و همکاری با سروش صحت همیشه طرفدار کارهایش بوده است؛ ولی دلیل اصلی اینکه تصمیم گرفت در این سریال بازی کند این بود که با خواندن فیلمنامه متوجه شد که چقدر بادقت نوشته شده است. هوتن شکیبا همچنین اضافه میکند که مهمترین چیزی که او را در فیلمنامه به خود جذب کرد این بود که طنز آن مبتنی بر موقعیت نوشته شده بود.
هوتن شکیبا پس از موفقیت چشمگیر در سریال کمدی لیسانسهها، با انتخابی جسورانه نشان داد که از محدودکردن خود به یک ژانر یا نقش خاص گریزان است. او در سال ۱۳۹۷ در فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار، چهرهای کاملاً متفاوت از خود ارائه داد. این فیلم که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است، روایتی تلخ از عشق، خیانت و وقایع تلخ تروریستی در جنوب شرق ایران را به تصویر میکشد. بازی در این فیلم برای هوتن شکیبا چالشی بزرگ بود. او میگوید که برای یادگرفتن لهجهی سیستانی و فرورفتن در نقش خود نزدیک به دو ماه در میان مردم سیستان و بلوچستان زندگی کرده و در طی مدتی که آنجا بوده با مردم به زبان خودشان صحبت میکرده است. چیزی که در ایفای این نقش بیش از همه به هوتن شکیبا کمک کرد، تجربیاتی بود که طی سالها بازی در تئاتر کسب کرده بود. او در تئاتر بارها با نقشهای متنوع و چالشهای مختلف روبهرو شده و آموخته بود چگونه به عمق شخصیتها نفوذ کند. بازی هوتن شکیبا در این فیلم با تحسین گستردهای روبهرو شد و او موفق شد تا جایزهی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را در جشنواره فیلم فجر از آن خود کند. او با کسب این موفقیت و بازی در این فیلم نشان داد که بهسادگی میتواند مرزهای توانایی خود را جابهجا کند و قادر است در نقشهای کاملاً متضاد نیز درخشان ظاهر شود.
هوتن شکیبا با بازی در نقش «فرهاد» در فیلم «ملاقات خصوصی» بار دیگر نشان داد که تا چه میزان بازیگر توانا و هنرمندی است. این فیلم که در سال ۱۴۰۰ و با کارگردانی امید شمس منتشر شد، داستانی عاشقانه دارد که در فضای زندان رخ میدهد. هوتن شکیبا این بار هم تصمیم گرفت خود را به عمق شخصیتها و دنیای آنها نزدیکتر کند. او بهمنظور درک بهتر رفتار، افکار و زندگی زندانیان، به ملاقات زندانیان واقعی رفت و از نزدیک با آنها گفتوگو کرد. این مواجهه به شکیبا کمک کرد تا بتواند حالتهای روحی و روانی یک زندانی را بهتر درک کند و جنبههای نقش «فرهاد» را با ظرافت و باورپذیری بیشتری به نمایش بگذارد. شمس میگوید که تمرینات متعددی در فضایی شبیه به زندان انجام دادند تا بازیگران بهتر بتوانند شرایط و محدودیتهای خاص این محیط را بهتر حس کنند.
زندگی خصوصی هوتن شکیبا
هوتن شکیبا از بازیگران مجرد کشورمان است و تاکنون ازدواج نکرده است. بااینحال، شایعات زیادی دربارهی روابط او با بازیگران دیگری مثل پریناز ایزدیار وجود دارد که البته آنها این شایعات را رد کردهاند. بعضی خبرگزاریها از ارتباط دنیز دانش، بازیگر، با هوتن شکیبا پرده برداشتهاند.
جوایز و افتخارات هوتن شکیبا
هوتن شکیبا تاکنون بهخاطر تواناییهای منحصربهفرد خود در بازیگری موفق به کسب جوایز بسیاری شده است که برخی از آنها عبارتاند از: سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «شبی که ماه کامل شد»، جایزهی ویژه برای بازی در نمایش «الیور توئیست» در پانزدهمین دورهی جشن بازیگر خانه تئاتر، دریافت لوح تقدیر بهترین بازیگر مرد در بخش مسابقهی تئاتر ایران، دریافت جایزهی بهترین بازیگر مرد کمدی برای سریال لیسانسهها در جشن حافظ و جایزهی برترین بازیگر تئاتر سال در یازدهمین دورهی جشن بازیگر خانهی تئاتر.
کارنامهی هنری هوتن شکیبا
فیلمها
شبی که ماه کامل شد: داستان این فیلم براساس زندگی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری ساخته شده است. فائزه (الناز شاکردوست) دختری از خانوادهای معمولی است که عاشق عبدالحمید ریگی (هوتن شکیبا) میشود و این آشنایی به ازدواجشان منجر میشود. پس از مدتی، فائزه متوجه میشود که عبدالحمید ریگی به همراه برادرش در فعالیتهای تروریستی نقش دارد و کمکم، زندگیشان به جهنم تبدیل میشود.
ملاقات خصوصی: پروانه (پریناز ایزدیار) دختری است که با پدر زندانی خود، از طریق گوشی یکی از همبندانش که فرهاد (هوتن شکیبا) نام دارد مخفیانه در ارتباط است. رفتهرفته از طریق این ارتباط صحبتهایی میان پروانه و فرهاد صورت میگیرد و درنهایت فرهاد عاشق پروانه میشود و از او میخواهد که برای ملاقاتش، به زندان بیاید.
ابلق: راحله (الناز شاکردوست) به همراه همسرش علی (هوتن شکیبا) در شرایط مالی دشواری زندگی میکنند. علی، هرچه پول درمیآورد را صرف قمار میکند و راحله مجبور است بهتنهایی برای تأمین مخارج خانواده دست به کارهای مختلفی مثل درستکردن ترشی و خیارشور بزند. از طرف دیگر، علی شوهرخواهری به نام جلال (بهرام رادان) دارد. او که نگاهی ناپاک به راحله دارد، مدام در تلاش است تا به او نزدیک شود و رفتارهایش باعث ایجاد مشکلاتی برای راحله میشوند.
سریالها
لیسانسهها: داستان حول محور سه شخصیت با نامهای حبیب (هوتن شکیبا)، مازیار (امیر کاظمی) و مسعود (امیرحسین رستمی) میچرخد. آنها هرکدام با مشکلات مختلفی روبهرو هستند. حبیب عضو خانوادهای مرفه است؛ ولی به دلیل ضعف در روابط اجتماعی هنوز موفق به پیداکردن همسری برای خود نشده است، مازیار لیسانس تاریخ دارد و در خانوادهای پر تنش زندگی میکند به فکر مهاجرت است، مسعود لیسانس زیستشناسی دارد و به دلیل مسائل مالی برای ازدواجش با مشکل مواجه شده است. این سریال سه فصل دارد.
هوتن شکیبا دوبلهی شخصیتهای اسکار در فیلم شیرشاه؛ کارول جنگجو در داستان اسباببازیهای ترسناک؛ مانی، برادران وریدل، ویلگکس و مایکل مورنینگ استار در انیمیشن سریالی بن ۱۰ را نیز بر عهده داشته است.
تئاترها
نمایش موزیکال اولیور توئیست: داستان این نمایش دربارهی پسر یتیمی به نام الیور است که در یتیمخانهای در انگلستان زندگی میکند. او پس از مدتی از یتیمخانه فرار میکند و با چالشهای مختلفی روبهرو میشود.
نمایش موزیکال بینوایان : بینوایان داستان شخصیتهای مختلفی را روایت میکند. ژان والژان شخصیت مرکزی این کتاب، مردی است که پس از آزادی از زندان در تلاش است تا زندگی بهتری برای خود دست کند و با مشکلات مختلفی دستوپنجه نرم میکند. هوتن شکیبا در این نمایش نقش موسیو تناردیه را بازی میکند.
باغ آلبالو: باغ آلبالو یکی از نمایشنامههای معروف آنتوان چخوف است. این نمایش داستان مادام رانوسکایا را روایت میکند که پس از مدتی طولانی به وطن و باغ پدری خود برگشته و متوجه شده است که باغ آلبالویشان قرار است بهخاطر بدهیهای فراوان به فروش گذاشته است.
مروری بر بهترین کتابهای صوتی با صدای هوتن شکیبا
هوتن شکیبا در زمینهی گویندگی کتاب فعالیتهای قابلتوجهی داشته است. صدای او در گویندگی دلنشین و جذاب است و داستان را طوری روایت میکند که شنونده مجذوب آن میشود. برخی از کتابهایی که گویندگی آنها برعهدهی هوتن شکیبا بوده عبارتاند از:
کتاب صوتی مغازه خودکشی
داستان این کتاب در دنیایی اتفاق میافتد که همهی مردم دچار یأس و ناامیدی شدهاند. ماجرای کتاب حول محور خانوادهای میچرخد که صاحب یک مغازه هستند و در آن تمام وسایل لازم برای خودکشی را به مشتریان ارائه میدهند. وضعیت این خانواده، با ورود آلن که کوچکترین فرزند خانواده و فردی شاد و امیدوار است دچار تغییر میشود.
کتاب صوتی خاطرات آدمکش
داستان این کتاب دربارهی قاتلی است که اکنون به بیماری آلزایمر مبتلا شده. ماجرا از جایی آغاز میشود که در محل زندگیاش سه زن به طرز عجیبی به قتل میرسند و پلیس معتقد است که قتل آنها به دست یک قاتل زنجیرهای انجام شده است. حالا شخصیت اصلی کتاب در تلاش است بفهمد آیا خودش آنها را به قتل رسانده یا خیر.
کتاب صوتی بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
این کتاب شامل نوشتههای دیوید سداریس، طنزپرداز آمریکایی است. در این کتاب با زندگی او و همچنین ماجراهای مختلفی که از سر گذرانده است آشنا میشویم.
کتاب صوتی کتاب پسر
داستان این کتاب دربارهی مرد بینامی است که پس از ترک همسرش، به انزوا و ناامیدی دچار شده و با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکند. او برای یافتن آرامش، به شهر جدیدی میرود و در این مسیر با افراد جدیدی آشنا میشود.
کتاب صوتی سه گزارش دربارهی نوید و نگار
شخصیتهای اصلی این کتاب خواهر و برادری به نام نوید و نگار هستند و داستان از جایی آغاز میشود که یک شب نگار که ۱۹ساله و دانشجوی رشتهی عکاسی است، به خانه برنمیگردد. پس از آن نوید تلاش میکند تا خواهرش را پیدا کند و در این میان روایتهای مختلفی از خانوادهی خودش ارائه میدهد.
کتاب صوتی تتها
داستان این کتاب در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و راجعبه خانوادهای است که در دهکدهای در شمال مجارستان زندگی میکنند. این خانواده، پسری دارند که در جبهه روسیه به جنگ رفته است. تمام داستان برپایهی نامههایی شکل گرفته است که دربارهی جبهه و مشکلات سربازان نوشته شدهاند.