معرفی خوزه سیلوا همراه با دانلود و خرید کتاب‌های او

خوزه سیلوا

خوزه سیلوا کیست؟

خوزه سیلوا نویسنده و روانشناس مطرح آمریکایی است. این روان‌شناس خودآموخته، نویسنده‌ی کتاب‌ روش سیلوا است که هدف آن، کمک به افراد برای افزایش بهره‌ی هوشی، توسعه‌ی مهارت‌های روانی و همچنین ایجاد توانایی برای درمان خود و دیگران از راه دور، با استفاده از نیروهایی است که کماکان برای علم ناشناخته محسوب می‌شوند.

سیلوا در ۱۱ اکتبر ۱۹۱۴ در لاردوی تگزاس متولد شد. او هرگز به عنوان یک دانش‌آموز به مدرسه نرفت، اما خواندن و نوشتن را با تماشای تکالیف خواهر و برادرش آموخت. سیلوا توانست از طریق قراردادی با آرایشگر شهر، دوره‌ای مکاتبه‌ای را در مورد تعمیر رادیو فرا بگیرد و نهایتا مدرک دیپلم خود را دریافت کند. در پانزده سالگی، سیلوا شروع به تعمیر رادیوها کرد و توانست برای خود یک تجارت موفق ایجاد کند.

در طول جنگ جهانی دوم، خوزه سیلوا به سپاه سیگنال پیوست. در بدو ورود، او توسط یک روانپزشک ارتش معاینه شد. سیلوا که مجذوب سوالات عجیب روانپزشک شده بود، در مورد کتاب هیپنوتیزم که در قفسه‌ی کتاب آن روانپزشک وجود داشت، پرس‌وجو کرد. در نتیجه، او شروع به مطالعه‌ی روانشناسی و به ویژه ماهیت تلقین و ادراک هیپنوتیزم در زمینه‌ی تغییر حالات کرد.

در طول دهه‌ی ۱۹۴۰، سیلوا مجموعه‌ای از تکنیک‌ها را توسعه داد که قصد داشت قادر به تغییر بهره‌ی هوشی فرزندانش و توسعه‌ی توانایی‌های روانی آن‌ها باشند. آزمایش‌های ذهنی او براساس پیشینه‌اش در الکترونیک و خواندن روانشناسی بود. طی این آزمایش‌ها، سیلوا دریافت که یک ناحیه از مغز، بخشی که فعالیت امواج مغزی آلفا را ایجاد می‌کند، قوی‌تر از بقیه است و بنابراین کارایی بیشتری نسبت به سایر قسمت‌های مغز دارد.

از آنجا که به نظر می‌رسید این بخش از مغز کارآمدتر عمل می‌کند، سیلوا معتقد بود که می‌تواند اطلاعات بیشتری را نیز دریافت و ذخیره کند. مشکل اساسی سیلوا هوشیار نگه داشتن ذهن در این فرکانس‌ها بود که بیشتر با خیال‌پردازی و خواب مرتبط بودند تا فعالیت‌های عملی.

خوزه سیلوا هیپنوتیزم را نیز آزمایش کرد، اما اگرچه هیپنوتیزم ذهن را پذیراتر می‌کرد، سیلوا احساس می‌کرد که کنترل فردی بیشتری برای بهبود عملکرد مغز نسبت به حالت هیپنوتیزم ضروری است. او سپس با تمرینات ذهنی، سعی کرد تا مغز را آرام کند و در عین حال هوشیاری آن را نسبت به حالت هیپنوتیزم بیشتر کند. او استدلال کرد که این امر منجر به بهبود حافظه همراه با درک و در نتیجه، ضریب هوشی بالاتر می‌شود. دلیل ایمان سیلوا به آزمایش‌هایش، این بود که در دوره‌ی سه ساله‌ای که با فرزندانش برای توسعه تکنیک‌های خود کار می‌کرد، نمرات آن‌ها در مدرسه به شدت بهبود یافته بود.

اولین تجربه‌ی گزارش‌شده‌ی سیلوا با ESP (که معمولا به معنای ادراک فراحسی است، اما سیلوا ترجیح می‌داد آن را ادراک حسی موثر بنامد) شبی در سال ۱۹۵۳، در حالی که دخترش در «سطح آلفا»ی خود بود، رخ داد. سیلوا داشت از دخترش در مورد کارهای مدرسه‌اش سوال می‌کرد. سیلوا گزارش کرد که دخترش پیش از این که او به صورت شفاهی هر سوال را مطرح کرده باشد، شروع به پاسخ دادن به سوالاتی که در ذهن سیلوا بود، کرده است.

در این زمان، ESP در حال تبدیل شدن به موضوع مهمی از تحقیقات علمی، عمدتا از طریق کار منتشرشده‌ی دکتر J. B. Rhine از دانشگاه دوک بود. خوزه سیلوا به راین نامه نوشت و گزارش داد که دخترش را برای تمرین ESP آموزش داده است. راین در پاسخ، به این نکته اشاره کرد که دختر سیلوا ممکن است پیش از تمرین دچار مشکلات روانی بوده باشد و بنابراین، ممکن است نتایج آزمایش صحیح نباشند. سیلوا سپس برای بازتولید نتایج خود تلاش بیشتری کرد و طی ده سال بعد، ۳۹ نفر از ساکنان لاردو، کودکان و بزرگسالان را آموزش داد و به اصلاح روند خود ادامه داد. او معتقد بود که روشی را برای آموزش استفاده از ESP به هر کسی ابداع کرده است.

روش اصلی آموزش ESP سیلوا ۴۰ تا ۴۸ ساعت برای تکمیل شدن طول کشید. روشی که در حال حاضر به عنوان روش سیلوا معرفی می‌شود، از طریق اصلاح ظاهری این تکنیک به ۱۸ تا ۲۰ ساعت کاهش یافته است. گزارش‌های امروزی نشان می‌دهد که برای تمرین‌کنندگانی که توانایی خاصی دارند، تنها به ۱۲ تا ۱۴ ساعت زمان برای آموزش نیاز است.

خوزه سیلوا کتابی با عنوان دستان شفابخش (۱۹۸۹) در مورد استفاده از روش کنترل ذهن برای شفای خود و دیگران نوشته است. او همچنین انجمن جهانی روان‌شناسی را راه‌اندازی کرد تا از کاربران در برابر ادعاهای مربوط به طبابت بدون مجوز محافظت کند.

سیلوا در فوریه‌ی ۱۹۹۹ در هشتادوچهارسالگی درگذشت. سیستم Silva UltraMind ESP آخرین ساخته‌ی او در زمینه‌های ذهنی بود که اندکی پیش از مرگ او تکمیل شد. سیلوا مولف کتاب‌های بسیاری نیز بود که از میان آن‌ها می‌توان به کنترل ذهن برای مدیران تجارت‌ها (۱۹۸۳) و قدرت فروش (۱۹۹۲) اشاره کرد.