دانلود و خرید کتاب صوتی نمایش صوتی داستان «عکاس و فیلسوف»
معرفی کتاب صوتی نمایش صوتی داستان «عکاس و فیلسوف»
نمایش صوتی داستان عکاس و فیلسوف، داستان کوتاه طنزی دربارهی نظریه پردازیهای مرد عکاسی است که به دنیای فلسفه علاقهی عجیبی دارد. این اثر را آگوست استرینبرگ نویسندهی مشهور سوئدی نوشته است و سیاوش ملکی به فارسی ترجمه کرده است. داستان عکاس و فیلسوف، برنامه شماره سی و شش کانون فرهنگی چوک است.
دربارهی نمایش صوتی داستان عکاس و فیلسوف
مرد فیلسوفی است که به کار عکاسی میپردازد. او شریکی دارد که پر از عیب و ایراد است. در را پشت سرش نمیبندد. با چاقو غذا میخورد و سیگار به سیگار آتش میکشد. فیلسوف که سراپا بی نقص است، از داشتن چنین شریکی رنجیده خاطر شده و کینه به دل گرفته است. اما بهرحال پای شراکت و کار در میان است و او چیزی نمیتواند بگوید. فیلسوف و شریکش قرار است با همدیگر به سفری بروند. سفری عجیب در جایی که آب خوبی ندارد. پر از حصار است و خبری از گوشت برای غذا خوردن نیست. چنین شرایطی دیوانه کننده است اما در نهایت این سفر به طرز عجیبی حال و هوا و دنیای فیلسوف را حسابی تغییر میدهد...
نمایش صوتی داستان عکاس و فیلسوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
داستان عکاس و فیلسوف برای کسانی که دوست دارند داستانهای کوتاه از نویسندگان معروف و مطرح دنیا بخوانند، شنیدنی و جالب است. داستان عکاس و فیلسوف همچنین میتواند نظر علاقه مندان به داستانهای طنزآمیز را هم به خود جلب کند.
دربارهی آگوست استرینبرگ
آگوست استیرینبرگ، با نام کامل یوهان آگوست استیریندبرگ، در ۲۲ ژانویهی ۱۸۴۹ در استکهلم سوئد متولد شد. او یکی از نویسندگان پرکار است که هم داستان کوتاه مینوشت، هم رمان و هم نمایشنامه. او در کنار هانس کریستین اندرسن جز نویسندگان مهم و تاثیر گذار اسکاندیناوی شمرده میشود. استرینبرگ البته جز بنیان گذاران تئاتر مدرن نیز هست. به او لقب شکسپیر سوئد را دادهاند. استرینبرگ در ۱۴ مه ۱۹۱۲ بر اثر سرطان از دنیا رفت
جملاتی از نمایش صوتی داستان عکاس و فیلسوف
روزی روزگاری عکاسی بود که کارش حرف نداشت. او عکسهای نیم رخ، سه رخ و تمام قد میگرفت. خودش آنها را ظاهر میکرد و کار روتوش و چاپشان را شخصا انجام میداد. او مرد زبلی بود، اما از آنجایی که فیلسوف هم بود همیشه شاکی بود. او فیلسوف و متفکر بزرگی بود. نظریهاش این بود که دنیا سر و ته است. این نظریه به سادگی و به وسیلهی شیشهی عکس هنگامی که در محلول ظهور قرار داشت، قابل اثبات بود. هر چیزی که در اصل در سمت راست قرار داشت، توی نگاتیو در سمت چپ ظاهر میشد. چیزهای تیره به رنگ روشن درمیآمدند. آنچه روشن بود تیره میشد... دنیا سر و ته بود.
زمان
۱۰ دقیقه
حجم
۲۴٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۰ دقیقه
حجم
۲۴٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
به شدت مسخره محتوای داستان ضعیف و در آخر نصیحت های کلیشه ای
به شدت گویندگان آماتور و ضعیف بودند خالی از حس و بیان
پنیر مفت تو تله موشه
سلام کتاب بسیار آموزنده ایست که باعث تجدید نظر در ابعاد مختلف زندگی انسان میشود.
خوبه ، آموزنده ی - با مضمون تغییر نگرش و دیدن نیمه پر لیوان