دانلود و خرید کتاب صوتی قلعه کوچک
معرفی کتاب صوتی قلعه کوچک
کتاب صوتی قلعه کوچک نوشتهٔ شوئه تائو و ترجمهٔ کامبیز منوچهریان است. یگانه برومند گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و رمانو آن را برای نوجوانان منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی قلعه کوچک
کتاب صوتی قلعه کوچک داستان زندگی دخترکی به نام «شالو» است که در شهر کوچکی به اسم «شهر آفتاب» زندگی میکند. شالو در زندگی مشکلات بسیاری دارد. او با وجود جداشدن پدر و مادرش از یکدیگر، همچنان سرسخت و مقاوم باقی مانده و از خودش و پدرش در برابر مشکلات محافظت میکند. شهر آفتاب از یک طرف، با جنگلهای زیبا و رؤیایی درختان توس محاصره شده و از طرف دیگر، رودخانهای زلال و درخشان آن را در آغوش کشیده است. با تمام زیباییای که طبیعت به این شهر هدیه کرده، مردمان آن چندان قدردان نیستند و هر جا که چشم میاندازیم، ردپایی از ساخت یک برج و بلند بدقواره دیده میشود؛ برجی که برای ساختنش، دستکم چند درخت توس بینوا را قطع کردهاند تا فضای لازم برای ساختوساز فراهم شود؛ به همین خاطر، جنگل سبز و زیبای توس روزبهروز کوچکتر و کمتراکمتر میشود؛ تاجاییکه این موضوع برای برخی از مردم شهر بهویژه شالو، نگرانیهایی را به وجود آورده است. در شرق شهر، جنگل توس که زمانی سدی در برابر گسترش شهر بود، در حال نابودی است. ساختمانهای بلند نوساز، افق این جنگل زیبا را میبلعند و بدون این سد طبیعی، شهر آفتاب بهسرعت بهسمت آن گسترش مییابد. کتاب صوتی قلعه کوچک احساسات معنوی تقابل نوجوانان و تمام دنیا را بهطور دقیق بیان میکند.
شنیدن کتاب صوتی قلعه کوچک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره شوئه تائو
شوئه تائو در سال ۱۹۷۱ میلادی در شهرستان چانگتو در استان لیائونینگ در چین متولد شده است. او دانشآموختۀ دانشکدهٔ فنی شهر تیلینگ و گروه چینی کالج تربیت معلم شنیانگ است. او در سال ۲۰۱۰ میلادی یکی از ۱۰ نویسندۀ برتر طلایی در ادبیات کودکان چین بود. در سال ۲۰۱۷ بود که این نویسنده بهعنوان دهمین نایبرئیس انجمن نویسندگان استان لیائونینگ برگزیده شد.
بخشی از کتاب صوتی قلعه کوچک
«سال قبل مشکلی در زندگی مشترک پدر و مادر شالو پیش آمده بود. البته این وضعیت، دیر یا زود رخ میداد و شالو آن را مدتها قبل پیشبینی کرده بود. بنابراین وقتی مادرش گفت که باید با رئیسش به شنژن برود، شالو خیلی راحتتر از پدرش با ماجرا برخورد کرد. وقتی مادر تصمیمش را اعلام کرد، پدر مثل یک کودک بیپناه شد. در عوض شالو انگار بهتر با ماجرا کنار آمد. حس میکرد داستان زندگی خانوادهاش، مثل داستانهای کمارزش سریالهای تلویزیونی، کلیشهای است. شالو فقط یک درخواست از مادرش داشت: «وقتی رسیدی شنژن شماره تلفنت رو بهم بده. میخوام بتونم ازت پولتوجیبی بگیرم. اگه سرت شلوغ باشه ممکنه فراموشم کنی. ولی من نمیتونم و هروقت یادت بیفتم بهت پیامک میدم. قول میدم بهت زنگ نزنم و فقط پیامک بدم.» مادر با یک دلیل قانعکننده آنها را ترک کرد.»
زمان
۵ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۴۴۱٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۵ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۴۴۱٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد