کتاب داناتر از دیروز
معرفی کتاب داناتر از دیروز
کتاب داناتر از دیروز نوشته سجاد رجبی است. کتاب داناتر از دیروز را انتشارات پارسیان البرز منتشر کرده است. این کتاب به شما کمک میکند تا بتوانید زندگی شادتر و بهتری داشته باشید.
درباره کتاب داناتر از دیروز
یک انسان ناخشنود مدام با خود درگیر است و به اطرافیان گیر میدهد؛ از قضا شاید فرزندانی هم داشته باشد که همواره الگوی آنهاست و در طول زمان یک تیم ناخشنود را تشکیل میدهد و اکثرا بیماران اعتیاد و افرادی که در نیمه زندگی راهی زندان میشوند، از این تیمها هستند.
همه تصمیمات افراد ناخشنود همواره با بیفکری و عصبانیت است و امکان تصمیمگیری اشتباه بیشتر از صحیح است.
افراد ناخشنود از زمین و زمان شاکیاند و اکثر درآمدشان را هزینه ویزیت دکترهای شهر میکنند. یکی از علائم مشخصه این افراد که بهوضوح میتوان دید، پرخاش است. آنها مدام در حال پرخاش هستند؛ چه موقع رانندگی و چه موقع تماشای مسابقات. این کتاب به شما کمک میکند خشنودی را در زندگی پیدا کنید و بتوانید احساساتتان را در راستای رسیدن به آرامش مدیریت کنید.
خواندن کتاب داناتر از دیروز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال یک زندگی شاد هستند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داناتر از دیروز
اول صبح با صدای زنگ ساعت، ضربهای به ساعت میزند تا آن را خفه کند و سپس با ناراحتی، به خود وعده ۱۰ دقیقه خواب دیگر میدهد؛ چون انگیزهای برای برخاستن ندارد و دوباره به خواب فرومیرود.
وقتی بیدار میشود، متوجه میشود به جای ۱۰ دقیقه، حدود یک ساعت گذشته است و با خشم از جا برمیخیزد که «ایوای دیرم شد» و سریعا به پوشیدن لباس مشغول میشود. حتی فرصت شانهکردن و آراستن خود را هم از دست میدهد و هنگامی که به او پیشنهاد صبحانه میشود، با حالتی خشن و تند میگوید: «نمیبینید دیرم شده؟» و اهل خانه را به جای سپاسگزاری بابت تهیه صبحانه، مقصر دیرشدنش میداند.
سریعا خود را به ایستگاه اتوبوس میرساند و در مسیر به هر عامل ترافیک و هر شخصی که مانعی برایش باشد، پرخاش میکند.
بالاخره با حالتی آشفته به محل کار میرسد و تازه متوجه میشود چه کارهایی را باید در مسیر انجام میداده که فراموش کرده و مجبور است به خاطر سهلانگاری خودش برای همه دلیل بیاورد، بهجز خود همه را مقصر میداند.
حال که به محل کار رسیده، احساس سردرد و گرسنگی میکند و مجبور است یا تحمل کند یا ساعتی از کار را بگریزد تا صبحانه بخورد که امکان دارد رئیسش متوجه شود و با او برخورد کند.
در پایان ساعت کاری به دلیل عقبافتادن کارهایش مجبور است بیشتر در اداره بماند تا کارهایش را به اتمام برساند.
دوباره هنگام بازگشت همان حالت خشم رفتن را دارد.
وقتی به خانه میرسد، توقع دارد همهچیز برایش مهیا باشد؛ ولی به خاطر برخورد هنگام رفتن، اهل خانه از او ناراحتاند و اهمیتی به او نمیدهند.
دوباره شروع به پرخاش میکند؛ با همه مشکلات شروع به خوردن غذا میکند و معده عصبی او درحالیکه بسیار آدرنالین ترشح کرده، غذا را درست هضم نمیکند و سیستم گوارش بدنش بههم میریزد.
بعد از خوردن غذا احساس خواب میکند و به محل خواب میرود. در خواب هم راحت نیست و خوابهای بد میبیند و دچار آشفتگی است.
هنگامی که از خواب بیدار میشود، سراغ بقیه اهل خانه میرود؛ ولی هیچکس به او اهمیت نمیدهد؛ چون اصلا در طول روز با آنها برخورد خوبی نداشته است. دوباره این وضعیت را نمیپذیرد و به زمین و زمان گله میکند. تمام این موارد را فرزندان فرد ناخشنود، تماشا میکنند و فرامیگیرند.
حجم
۳۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۳۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
نظرات کاربران
کوتاه بودن و همینطور فوق العاده شیوا و روان بودن متن بسیار عالی بود ! به دل من بسیار نشست !