کتاب شاخه های طوبی
معرفی کتاب شاخه های طوبی
کتاب شاخه های طوبی مجموعه اشعار با دورنمایه عاشقانه، اجتماعی و مذهبی سروده سیده محبوبه هاشمیزاده است که در نشر بید به چاپ رسیده است.
انتشارات بید از سال ۱۳۹۷ با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خود را به عنوان ناشر عمومی آغاز کرده است و در حوزههایی چون ادبیات، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، حقوق، اقتصاد، مدیریت، دین، فلسفه، تاریخ، روانشناسی، علوم طبیعی و هنر اقدام به نشر و چاپ کتاب نموده است.
نشر بید کار خود را با نویسندگان، شاعران و مترجمان توانمند و جوان اما گمنام شروع کرده است و هدفش کشف استعدادهای بالقوه ادبی، هنری و علمی و پرورش استعدادهایی است که در دنیای نشر امروز مجال دیده شدن نداشتهاند. درهای این انتشارات به روی جوانان صاحب اندیشه، شاعران توانمند، نویسندگان نوقلم و مترجمان با استعداد باز است.
نشر بید از سال ۱۳۹۷ تا کنون بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان جوان و بااستعداد منتشر کرده است.
درباره کتاب شاخه های طوبی
شاخه های طوبی، مجموعه اشعار سیده محبوبه هاشمیزاده است که شامل غزلهای زیبا و دلنشین، چند قصیده و مثنوی و همچنین رباعی و اشعار سپید است. در کلمات این کتاب، هم مهر و عشق دیده میشود و هم محبت و ارادت به پیامبر (ص) و امامان (ع).
شاعر در پیشگفتار اینگونه از دنیای شاعرانگی خود سخن می گوید:
. . .شاعری را با زبانی ساده در مکتب پدری اندیشمند وشیرین زبان با طبع لطیف ودل دریایی آموختم، ولی صد افسوس که نهال اندیشهام جان نگرفته بود که پدر عزیزم این درخت تناور دنیای شعر و شاعری همدوش آفتاب سفر کرد تا خدا و مرا با یک دنیا بهت و ناباوری تنها گذاشت. من ماندم و اشعاری نوپا و پدری ادب دوست که روزگار دستش را در نیمه راه زندگی از دستم کشید.
من جای خالی او را در باغچه قلبم نهال کوچک نخلی از خطه جنوبیام کاشتم؛ تا تش باد جنوب قلبم را نسوزاند و تنهی آن تکیهگاه زندگی شعریام باشد . . .
کتاب شاخه های طوبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از دوستداران شعر معاصر هستید، شما را به خواندن کتاب شاخه های طوبی دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب شاخه های طوبی
مرد، با دستان خالی قدرتِ رفتن نداشت
راه را گم کرده یا که رویِ برگشتن نداشت
او قدم میزد میانِ کوچه های بیکسی
بی هدف دیگر توانِ، رفت و برگشتن نداشت
کاسهی صبرِ دل او سالها پُر گشته بود
حیف!جان عاشق او جای دلبَستن نداشت
روزگار سخت، دست و پایِ او را بَسته بود
پابه پای بچه ها وقتِ سفر رفتن نداشت
جز دوتا نان و پنیر و یک جهان دلواپسی
چیز دیگر با خودش در وقت برگشتن نداشت
او که راضی بود از سَهم کَمَش در زندگی
چونکه دنیا از نگاهش قدر دلبستن نداشت
***
یادگار زمانه
برگی آرام از چنار افتاد
روبرویم به یک کِنار افتاد
درخیال بهار و تابستان
در پیِ باد بیقرار اُفتاد
از خزانی که مانده بر دلِ من
برگ زردی به جویبار افتاد
در همه سوی شهر زِمزمه ای است
که خُماری، به این دیار افتاد
درمیان سروده های خدا
اتفاقی چه ماندگار اُفتاد
روی پیشانی بلند زمان
خطِ زردی به یادگار اُفتاد
***
آشنای دل
من قطرهام با عشق تو مانند دریا میشوم
آیینهام با نقشِ تو زیبایِ زیبا میشوم
وقتی که باران میشوی بر خاطرات خسته ام
تکثیری از رنگین کمان، همرنگ گُلها میشوم
من سالها، آوارهام در حسرتِ دیدارِ تو
با دیدنِ رویِ تو من، یکباره پیدامی شوم
درهفت، توهای دلت همچون زلیخا رفته ای
در پشت درها یوسفی، رُسوای رُسوا میشوم
مینای چشمانت مرا هر شب به فردا میبَرَد
من بیتو در این زندگی، تنهای تنها میشوم
هرشب بیا درخواب من، شیرینترین رویایِ من
وقتی تویی در خاطرم، غافل زدنیا میشوم
دستم بگیر ای آشنا، درلحظه های بیکسی
چون در حضور چشم تو در آسمان جا میشَوَم
حجم
۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه