دانلود و خرید کتاب فکر کردن به خورشید محمدحسین مهرنوش
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فکر کردن به خورشید اثر محمدحسین مهرنوش

کتاب فکر کردن به خورشید

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فکر کردن به خورشید

فکر کردن به خورشید نمایشنامه‌ای چهارپرده‌ای اثر محمدحسین مهرنوش است که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. 

 درباره کتاب فکر کردن به خورشید

 فکر کردن به خورشید نمایشنامه‌ای در چهار پرده  است. ماجرا حول محور اجرای حکم یک اعدامی در میدانگاه شهر می‌چرخد.  همه مردم برای تماشای اجرای حکم آمده‌اند و منتظرند تا اجرا شود. مرد روحانی در حال صحبت کردن با محکوم است. رئیس پلیس و نماینده پزشکی قانونی هم ایستاده‌اند. جلاد با نقاب و لباس سیاه آماده است. حکم اجرا می‌شود و سر مرد را از تنش جدا می‌کنند. بعد در قهوه‌خانه ای وارد مکالمه بین مرده‌شور و جلاد می‌شویم که درباره کار و بار خود و اهمیتش صحبت می‌کنند. این گفتگو با ورد قهوه چی و دو مشتری ادامه پیدا می‌کند و شما وارد دنیا و دغدغه‌های جلاد و مرده‌شور می‌شوید... ماجرا ادامه پیدا می‌کند تا این که جلاد روزی با بغض و و در حال انفجار و در اوج حس بدبختی پیش مرده شور می‌آید و می‌گوید که گردن فرزند خودش را هم زده است....

 خواندن کتاب فکر کردن به خورشید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های فارسی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب فکر کردن به خورشید

مرده‌شور: داری به خودت سخت میگیری.

جلاد: دارم منفجر میشم.

مرده شور: اهمیت نده.

جلاد: نمی‌تونم، نمیتونم،«با بغض» می‌دونی چه به روز خودم اُوردم؟ بچه‌ی خودمو سر زدم، اسم اون هم تو همون لیست بود، کیا، کیا جلادپور.

چی؟ این امکان نداره، خدا به دادت برسه. «سیگاری روشن می‌کند.»

همه‌ی امیدمو از دست دادم. با دست خودم رویاها و خیالاتمو درب و داغون کردم. من، من بیچاره همون طور که واسه بقیه رفتار می‌کردم، دستمو بالا بردم و با یه ضربه کاری محکم و با قدرت وسط گردنش فرود اُوردم. «با گریه» می‌تونی این صحنه رو تصور کنی؟ من پسرمو در نهایت شقاوت کشتم. لعنت به این کار، لعنت به این دست‌ها، لعنت به ناتوانی‌هایی که تو زندگیم داشتم....

روزگار، روزگار پرنیرنگیه، این انتقامه، این نفرین‌هاییه که فضای اطرافمو گرفته، نفرین پدر و مادرهاییه که فکر می‌کردن بچه‌هاشون بی‌گناهن و من اونا رو سر زدم. «شمشیرش را به مرده‌شور میدهد» بگیر، این ابزار قتل و ازم بگیر و برادری کن و گردن منو بزن، همون طور که من مال دیگرونو زدم، دیگه نمی‌خوام روی پاهام بایستم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۲۵۰,۰۰۰
تومان