کتاب هیاهوی متن
معرفی کتاب هیاهوی متن
کتاب هیاهوی متن نوشته پرویز پرتوی و بنفشه انصاری است. این کتاب نگاهی دارد به نقد متون هنری معاصر در ایران.
نقد، موضوعی است که همواره در کنار هنر و ادبیّات به شیوههای گوناگون مطرح بوده است. در جهان معاصر، نقد یکی از عوامل کلیدی رشد، شکوفایی و رونق فرهنگ و هنر به شمار میرود. نقد آثار هنری نه تنها مایه رشد و بالندگی سنّت هنری و ادبی در هر جامعهای است بلکه موجب تکامل جهانبینی مخاطبان خود هم میگردد، زیرا رابطه بین مخاطب و اثر هنری و ادبی رابطهای تبادلی است و نه رابطهای تک سویه. از رهگذر تبادل و تعامل مخاطب و اثر هنری است که معنا خلق میشود.
نقد فرآیند استدلال و بحث درباره وجوه مختلف یک اثر است و نظریههای ادبی و هنری «مبنای» استدلالهای ما در نقد یک اثر. و همین فرآیند، ارتباط مخاطب با یک اثر هنری را ممکن میسازد و یا بهتر بگوییم ارتباط دوجانبه مخاطب و اثر هنری را تعریف میکند. اما چه ملاکی برای انتخاب این نظریهها در بحث درباره یک اثر هنری وجود دارد؟
این کتاب سعی دارد به این سوال و شیوههای نقد هنر مدرن پاسخ دهد.
خواندن کتاب هیاهوی متن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به هنر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب هیاهوی متن
عادت انسان را نسبت به جریان زندگیِ اطرافش کور میکند. انسان به دیدن زیباییهای اطرافش عادت میکند و دیگر از آنها لذّت نمیبرد. انسان به دیدن و شنیدن حوادث وحشتناک عادت میکند و درنهایت نسبت به این حوادث بیتفاوت میشود، متأثر نمیشود و دیگر نمیترسد. انسان به حضور انسانهای دیگر در اطرافش عادت میکند و دیگر آنها را در نمییابد. در چنین وضعیتی تنها هنر است که میتواند این کوری انسان را درمان کند تا او بتواند دوباره از زیبایی لذّت ببرد و در مواقع وحشت، ترس وجودش را بگیرد و همچنین انسانهای اطرافش را نه تنها ببیند بلکه آنها را درک کند. ویکتور شکلوفسکی در یکی از آخرین مصاحبههایش در این باره میگوید: «ما با جهان کاملاً درگیر و غرق آنیم، امّا آن را نمیبینیم. [برای اینکه بتوانیم دوباره] آن را لمس کنیم، ببینیم، و دریافت کنیم [باید به هنر متوسّل شویم، چون] ... قدرت هنر در این نکته نهفته است، که به جهان بیرون با شگفتی مینگرد. هنر منبع خلق تحیّر و شگفتی بیپایان است» (ویتالی، ۲۰۱۳:۹۱). هنر شیوههای نو و متفاوتی را پیش روی ما میگذارد تا بوسیله آنها زندگی را از حالت عادت و ماشینوارگی در بیاوریم و آن را دوباره به راستی همانگونه که هست با تمام زیبایی و مفهومش حس و درک کنیم. هدف هنر این است که پرده ظاهر بینی حاصل از عادت را بشکافد و حس دیدن و تجربه کردن اشیا و جهان اطراف را همچون تجربه اوّلین در ما بر انگیزد. ابزار هنر در این مسیر «غریبه سازی» یا همان «آشناییزدایی» و نوسازی فرم مفاهیم و اشیاءِ پیرامون ما است.
آنچه خواندید جان مطلب و عصاره اعتقاد فرمالیستهاست. از دیدگاه فرمالیستها هر متن هنری تلاشی برای آشناییزدایی از یک مفهوم کلیدی زندگی است که در گذر زمان در زیر لایههای عادت گم شده است. به کمک شیوهٔ آشناییزدایی، متون هنری مفاهیم و موقعیتهای آشنا را به شیوهای ناآشنا عرضه میکنند تا فرآیند دریافت در مخاطب طولانی شود و درنتیجه نگرشی نو را در او برانگیزانند. آشناییزدایی مفهومی کاملاً علمی است که دلالت بر «ناآشنا ساختن واقعیّت مألوف دارد تا به جای شناسایی و تشخیص ظاهری امورِ پیرامونمان، به درک واقعی آن امور نائل آییم». فرمالیستها معتقدند که عناصر هنری قرار نیست امری را بقبولانند یا دقیقاً به منظور دلالت به چیزی آورده شوند، بلکه باید مدلول خود را به کمک شیوهای نامتعارف به ما نشان دهند. این سخن بدین معنی است که عناصر هنری فضایی را فراهم میآورند تا ما نبودِ انطباق و در عین حال تشابه را بین یک عنصر و مدلولش حسّ کنیم و ببینیم که چگونه یک مدلول دچار تغییرِ معنای مبتکرانهای میشود. در همین راستا، همانطور که در شروع بحث طرح شد، شکلوفسکی بهعنوان یکی از چهرههای شاخص فرمالیسم معتقد بود ما بواسطه روزمرهگی و عادت، اصلاً متوجّه اشیاء پیرامون خود نیستیم. ما چنان به زندگی عادت میکنیم که درک حسّیمان از زندگی کدر میشود؛ تا آنجاکه انگار زندگی نکردهایم. هنر به مدد تمهیدات هنری، امور مألوف و آشنا را به گونهای ترسیم میکند که گویی برای نخستین بار است که با آن روبه رو میشویم. پس «برای بازیافتن پویندگی فطری، باید چیزها را به شکلی نامتعارف عرضه کرد و میزان دریافت هنری را افزایش داد». بنابراین هر متن هنری مسیری ویژه را برای تجربه یک مفهوم اساسی در زندگی خلق میکند، مسیری که با ایجاد فضایی نو ما را وادارد تا آن مفهوم مورد نظر را دوباره کشف، بازبینی و بررسی کنیم. هدف تمام متون هنری از این منظر انتقال یک مفهوم از فضای معمولِ تجربه آن به فضایی جدید برای تجربه دوباره و نو از آن مفهوم و پدیده است؛ و درنتیجه کشف و پردهبرداری از مفهوم هستهای در یک متن هنری که از آن آشناییزدایی شده است، در حقیقت، کشفِ «فرمِ» آن متن هنری است.
حجم
۳۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۰ صفحه
حجم
۳۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۰ صفحه