کتاب بعد از سالها سکوت
معرفی کتاب بعد از سالها سکوت
کتاب بعد از سالها سکوت شامل مجموعه اشعار بدری السادات نصری است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است. بیشتر اشعار این کتاب حال و هوای عاشقانه دارند.
درباره کتاب بعد از سالها سکوت
زبان ساده نویسنده، تاثیرگذاری این اثر را بیشتر کرده است. مضامین اشعار این کتاب تجربه ای است که شاعر آن را زیسته است و در بستری از واژگان آن را با دیگران به اشتراک می گذارد. بسـتری که شـاعر می تواند در خلال آن عاطفه انسـانی و اندیشـههای اجتماعـی خـود را بـا مخاطـب در میـان بگـذارد. از این روست که می توان گفت در اشعار این کتاب، عشق متجلی میشود و رنگ احساسات در آن دیده میشود
خواندن کتاب بعد از سالها سکوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به دنیا شعر و از طرفداران اشعار شاعران معاصر هستید، کتاب بعد از سالها سکوت یک انتخاب خوب برای شما است و خواندن کتاب بعد از سالها سکوت را به شما پیشنهاد میکنیم. با خواندن این کتاب لذتی ویژه از دنیای شعر میبرید.
بخشی از کتاب بعد از سالها سکوت
با خبر باش بهاری دگر است
مقصد عشق دیاری دگر است
عشق و اُمید که باشد به میان
هر قدم شوقِ قراری دگر است
در گلستان که قدم بُگذاری
نغمهی عشق هَزاری دگر است
عمرِ بیعشق نباشد به حساب
دل که لرزید قُماری دگر است
هر که در کعبهی دل سجده کند
دل سپردن به نگاری دگر است
نسترن ها که به گُل بنشینند
صبحِ زرین نو بهاری دگر است
عاشقان راهِ حقیقت جویید
زهرهی عشق مداری دگر است
* * * *
ای عشق بگو با منِ دیوانه چه کردی
با حالِ خرابم پیِ پیمانه چه کردی
دلداده ترین عاشقِ رویت شدم انگار
با حسرتِ شیرین لبِ جانانه چه کردی
ای ماه ترین ماه به شبهای پریشان
بر رامشِ این خانهی ویرانه چه کردی
در شعر نوشتم به گُمانم که بخوانی
ماندم به همین حسّ غریبانه چه کردی
دردفترِ عشقم غزلِ تازه ترم نیست
با چشمهی جوشانِ غزلخانه چه کردی
در دامِ تو افتادم و باید بپذیرم
با سوخته بالِ پرِ پروانه چه کردی
ای کاش که هر دم بشوم شمع نهانسوز
در مرگِ دلم آه .... تو رندانه چه کردی
*******
آسمان آرامشی بر حالِ بیتابم بده
غرقِ تشویشم شبیرویایِ جذابم بده
شعرِ زیبایی نوشتم؛ از دلِ قوهای مست
دلبری کردم برایت؛ قرصِ آفتابم بده
در خیالم ماهِ زیبایی تصّور می کنم
قلبِ عاشق پیشه ام را سازِ مضرابم بده
آرزو کردم خدایا در هُمای زندگی
لحظه های بیکسی را شام مهتابم بده
شوق یک دریا تماشا در دلم جا مانده بود
خاکِ باران خورده را گلهای شادابم بده
میزنم از خویش بیرون تا دگر باره شبی
بر دلِ آشفته ام؛ یک خوابِ سیرابم بده
دل ز دستم رفت و امشب ناجیِ دلدادگی
در حریمِ خلوتت، راهی به محرابم بده
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه