کتاب چهارشنبه های بستنی
معرفی کتاب چهارشنبه های بستنی
کتاب چهارشنبه های بستنی مجموعه اشعار انسیه موسویان با تصویرگری مینو مهدویانی است. در این کتاب شعرهای لطیف و زیبا، با تصویرسازیهای ساده و برجسته میخوانید که از روزمرگیها صحبت میکنند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۴۴ پایهگذاری شد، گستردهترین شبکه کتابخانههای کودکان و نوجوانان را دارد و از برجستهترین تولیدکنندگان کتاب کودک است. این سازمان علاوه بر کتاب، محصولات فرهنگی دیگری مانند فیلم و سرگرمیهای سازنده و موسیقی نیز برای کودکان تولید میکند.
چهارشنبه های بستنی مجموعه شعرهای زیبایی است که برای نوجوانان سروده شده است. این شعرهای لطیف با تصویرسازیهای ساده از روزمرگیها شعر ساخته است و حس و حال بهاری را به کسانی که میخوانند، هدیه میدهد.
کتاب چهارشنبه های بستنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
چهارشنبه های بستنی را به تمام نوجوانانی که به شعر علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چهارشنبه های بستنی
مهمان
نه عطر این شکوفه های سیب و
نه رقص قطره های نرم باران؛
نسیم دلنشین خنده هایت
بهار را به خانه کرده مهمان
***
سکوت
رود
شعر تازهای سرود،
ِ با مداد آبیاش
خاک
ِ روی
ِ شعر تازه را نوشت؛
خاک شد بهشت!
باد
ِ ساز تازهای نواخت.
ابر
چکه چکه قصه گفت
دانه دانه غنچهها
توی باغ گل شدند
رنگ رنگ...
من چرا سکوت کردهام
مثل سنگ؟
***
سرپناه
چتر کوچکی برای ما
ِ وقت گریههای بی قرار ابر
سایهای،
سر پناه سادهای
زیر آفتاب داغ تیر...
دستهای خالی مرا
دست کم نگیر
***
چشم انداز
روی تِراس
ُ ملافه های شسته گل گلی
لم دادهاند.
در آفتاب اردیبهشت؛
موهایم را بافتهام
با روبان صورتی
ِ و آب و دان پرندهها را گذاشته.
از خانه ی همسایه
ِ صدای نرم پیانو میآید
و شمعدانیها
گل میدهند با آهنگ؛
رو به روی من اما،
کوهها چرا
هم چنان سپید
هم چنان سنگ؟
***
ناگهان پرواز
«ـ یک ترانه
روی لبهای بی تاب من بود؛
نیست!
آسمانم
رنگی و بی کران بود؛
سرد و ابری ست...
آن ترانه،
ِ روی لب های بی طاقت من چرا مرد؟
آسمانم چرا خط خطی شد؟
بال های رهای مرا باد
تا کجا با خودش بُرد؟...»
ِ حرفهای پرنده
نا تمام و ...
ناگهان قفلهای شکسته...
میلههای خمیده...
بالها را به سختی تکان داد
دستی از دور آمد
آسمان را نشان داد
***
ما
روزهای هفته هیچ وقت
مثل هم نمیشوند
چارشنبهها همیشه بهترند!
از تمام روزها
چارشنبهها سرند!
ِ چارشنبههایِ مهربانی چراغ ها
ِ در چهارراه های انتظار
چارشنبههای خوب بستنی
ِ طعم پرتقال و انبه و انار
چارشنبهها که «ما» «من» ایم
چارشنبهها که یک تنیم
***
شاید او
گاهی که نمیدانم کی؟
جایی که نمیدانم کو؟
میآید
از سمتی بی سو
اشک هایم را پاک می کند،
قلم را می گیرد از دستم
شعر تازه ای می نویسد و
می رود
کسی که شاید او
***
شعر سپید
مرا ببخش!
در من برف سنگینی باریده؛
در برف،
گنجشک ها پرحرف تر می شوند!
برف،
کلاغ ها را شاعر می کند
گربه ها را هم؛
در برف باید سکوت کرد
شعر سپید نوشت
گرم شد
***
عکاس
شعرهای ناتمام من اند
این نیمکت های تنها
آن درخت های غمگین ...
دوربین ات را برمی داری
شعرهایم را کامل می کنی
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه