کتاب از جایی که تویی
معرفی کتاب از جایی که تویی
از جایی که تویی مجموعه هفت داستان از نویسنده معاصر ایرانی، الهه برزگر است که در انتشارات گیوا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب از جایی که تویی
نویسنده در مقدمه این کتاب درباره اثرش نوشته است:
به آدمهای اطرافتان خوب نگاه کنید.
هرکدام از آنها با یک سلیقه و یک ویژگی مخصوص به خودشان دوروبَرِتان هستند.
هرگز نمیتوانید اهدافتان را به دور از چشم دیگران پیش ببرید.خواه ناخواه همگی آنها در موفقیت یا شکست شما دخیل هستند. اما در میان تمام آدمهایی که با آنها سروکار دارید، اکثرشان به نحوی شمارا از انجام کارتان منع میکنند و جلوی پایتان هزارجور سنگ میاندازند و چیزهایی که خودشان نتوانستهاند از پسش بربیایند را به شما نسبت میدهند.
در این میان تنها تعداد معدودی پیدا میشوند که در سکوت به تلاشها، شکستها و پیروزیهایتان نگاه میکنند و دورا دور مراقبتان هستند.
این آدمها هرگز به شما نمیگویند' تو نمیتوانی'!
گاهی بهتر است چشم باز کنید و به دنبال اینجور آدمها بگردید. اینها جایی، گوشه و کناری دارند با احتیاط از شما محافظت میکنند.
خواندن کتاب از جایی که تویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مجموعه داستان از جایی که تویی نوشته الهه برزگر را به تمام علاقمندان به داستان های عاشقانه، اجتماعی و تخیلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از جایی که تویی
دستهایم را زیر چانهام گذاشتم و به صفحهی مانیتور خیره شدم. واقعاً نظیر نداشت. همه چیز بینقص و عالی نقاشی شده بود. خدا هم دست به قلم میشد شاهکار میکرد! در همین حین، دستی که روی شانهام نشست مرا از بهت و حیرتم جدا کرد. باعجله به پشت سرم نگاهی انداختم. پدرام بود:
_اووه کجایی تو پسر. دارم صدات میکنما مثلاً. اما دیدم نه. حاجیمون تو باغ نیست اصلاً. به چی زل زدی یک ساعته.؟!
لبخندی زدم و دوباره به صفحهی مانیتور خیره شدم. آخر مگر میشد از چنین موجود قشنگی دل کند. با اشتیاق نگاهش را به سمت آن حرکت دادم و گفتم:
_فقط نگاه کن. ببین چقدر قشنگه پدرام. این گل محشره. یعنی عالیه. شیفتش شدم. اخ که چقد دلم میخواد اینجا تکثیرش کنم. میدونی چی میشه؟ اگه بتونیم بارورش کنیم ..وای خدا حتی فکرشم نمیتونم بکنم. عالی میشه.
متعجب نگاهی به من و به تصویر توی مانیتور که دستهای از گلهای 'اشرفی شکلاتی' را نشان میداد انداخت و گفت:
_صبر کن ببینم. چیشده؟
پوفی کشیدم و با هیجان بیشتری توضیح دادم:
_یبار میگم. گوش کن دیگه. ببین این مگه گل اشرفی شکلاتی نیست؟ همونی که بومی مکزیکه.
دستی به چانهاش کشید و گفت:
_خب؟ هست.اینکه صدسال پیش منقرض شد داداش.
روی صندلی کناریام نشست. به طرفش برگشتم و ادامه دادم:
_خب اره. اما دوباره از طریق کشت بافت و ژن تکثیرش کردن اما عقیمه. نمیتونه بذر بده.حتما باید قلمه بزنیش. اگه ما این گلو بیاریم توی ایران و ژنشو دست کاری کنیم تا بذر بده میدونی چی میشه؟؟ اولین اتفاق در جهان میشه. میترکونه. فکرشو بکن..
همانطور که به صفحهی مانیتور خیره بود گفت:
_ای ول..بی نظیره. اصلاً این گل که جون نداره دقیقاً چیشو میخوان قلمه بزنن اخه.. حالا چجوری میخوای اینکارو بکنی؟
سوال خوبی بود. چه کسی حرف دوتا زیستشناس جوان را جدی میگرفت. میبایست از یک آدم کله گنده کمک میگرفتیم تا واسطه شود و یک ریشه از این گل را برایمان بفرستند:
_والا نمیدونم. باید از یکی کمک بخوایم. همینجوری که اینو واسمون نمیفرستن. غیر از واسطهای. یکی باید وساطتمونو بکنه.
فهرست کتاب از جایی که تویی
- التهاب...
- بی نظیر..!
- دستهای کوچک شب!
- شصت و یک روز بیخوابی...
- طرحی برای بهشت...
- هزارآینه..
- یک روز برای ابد!
حجم
۱۰۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۰۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه